درست آن زمان که چهره دنیا تاریک و ظلمانی شده بود و دنیا دلش به تنگ آمده بود از جرم و جنایتها و وحشیگریهای فرزند بسیار ناسپاس آدم.
و دین توحیدی ابراهیم از مسیر خویش منحرف گردیده بود و جای خویش را به پرستش دستساختههای سنگی بشر داده بود.
و احکام و حدود الهی منسوخ گشته بود و زور و شمشیر، یگانه قانون عالم بود.
و این فرزند ناخلف در آتش جنگ و جهالت و شرک میسوخت و روح و روانش با خرافات عجین شده بود؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد و رسولی از میان خودشان برانگیخت «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[2]؛ «خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آنها، پيامبري از جنس خودشان برانگيخت.»
آمدی ای کودک زیباروی آمنه.
و تو، آمدی محمد(صلی الله علیه و آله)!
و چه قدر آمدنت با شکوه و جلال بود.
آنگاه که آمدی طاق کسری شکاف برداشت؛ چهارده کنگرهاش فرو ریخت تا زنگ خطری باشد برای ستمگران و مژدهای برای ستمدیدگان تا همگان دریابند تو فرستاده خدایی تا شکاف قلوب و عقول بشریت را از میان برداری و بساط شرک و بتپرستی را برچینی.
آنگاه که آمدی آتشی که هزار سال در آتشکده فارس یکهتازی کرده بود از وجود گرما بخشت حیا کرد و به احترام حضور نورانیت رو به زوال رفت و چه جای حیرت!؟ آنگاه که آتش دوزخ نیز از وجود نازنینت خجل شود و سر به زیر افکند.
آنگاه که آمدی بتهای مکه از هیبت آمدنت سرنگون شدند و نوری از وجود مقدست به آسمان ساطع شد.
آنگاه که با آمدنت کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللّهُ» در جهان طنینانداز شد و جهان با تو لب به تهلیل گشود.
آنگاه که همزمان با چشم گشودنت نیز زبان به حمد و ثنای الهی گشودی و فرمودی «اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِيراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيراً، وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلا»
آمدی و با آمدنت فلسفه خلقت عالم و آدم را معنا بخشیدی.
دیده به جهان گشودی تا دیده جهانیان را به معارف الهی روشن گردانی.
آمدی تا بشرِ در خود مانده را دستگیری کنی و از مرداب جاهلیت به ساحل امن انسانیت رهنمون شوی.
آمدی تا زن از زن بودنش شرمنده نباشد و خود را آیینه جمال و جلال الهی بداند.
آمدی تا «رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِیْنَ» باشی و جن و انس در پرتو رحمت الهیات آرام گیرند.
آمدی تا با خُلق عظیمت خَلق را آموزگار مکارم اخلاق باشی و «وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»[3]را عملا تفسیر کنی.
و تو آمدی تا نبوت را خاتِم باشی و عصمت را خاتَم.
ابنعبدالله! جان عالم به قربانت. یتیم زاده شدی تا یتیمان امتت این را برای خود مایه فخر بدانند و زخمهای دلشان را به یاد یتیمیات التیام بخشند.
امینآمنه! روح عالم به فدایت. از آغوش پر مهر مادر نیز چند صباحی بیش بهره نبردی که او نیز به ملاقات پروردگارش شتافت و به پدر ملحق شد.
با آنکه در محیطی بزرگ شدی که سراسر شرک و جهل و خرافات بود، اما از آن جا که پرورش یافته دامان جد بزرگوارت عبدالمطلب و عموی مهربانت ابوطالب بودی از همان اوان جوانی به محمد امین شهرت یافتی.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات