چکیده
تربیت مفهومی ست که معمولاً با اصطلاح رشد دادن و رشد کردن همراه است بنابراین اصل تربیت باید همراه با اصولی باشد تا همه ی جوانب رشد را به همراه داشته باشد تا فرزند کاملاً از تربیت صحیح بهرهمند شود و مسیر رشد و شکوفایی را زیر سایه ی تربیت صحیح به کمک مادر ، پدر ، خانواده ، جامعه و … طی کند. یکی از مولفه های مهم و اساسی برای تربیت صحیح فرزند پدر میباشد . همینطورکه صاحب نظران نیز معتقدند با این مادران در تربیت فرزند مهارت بیشتری دارند ولی پدران در تربیت موثرترند
در فصل اول این پژوهش به مفهوم شناسی واژه ی تربیت پرداخته ایم و تربیت را هم از نگاه دانشمندان اعصار گذشته و هم از نگاه دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی بررسی کرده ایم ، در قسمت بعدی این فصل اقسام تربیت را شرح داده ایم و در انتهای این فصل به اهمیت و ضرورت تربیت پرداخته ایم .
در فصل دوم نقش پدر را در تربیت فرزند از دو دیدگاه تربیت صحیح روانشناسی و تربیت صحیح دینی مورد بررسی قرار داده ایم و در انتهای آن پدر نمونه از دیدگاه قرآن را معرفی کردیم . علاقه ی شخصی اینجانب نسبت به این موضوع و اینکه همیشه معتقد بودم نقش پدر بسیار مهم است باعث شد این موضوع را انتخاب کنم ، من در این تحقیق بسیار تلاش کردم تا باعث افزایش شناخت خود و دیگران در باب تربیت فرزند بشوم و همینطور به آگاهی نسبی من باب این موضوع که نقش پدر چقدر در تربیت فرزند موثر است . و بسیار علاقه مند بودم تا بتوانم این موضوع مهم را با استفاده از یافته های علمی و اسلامی اثبات کنم .
کلمات کلیدی :
تربیت، تربیت فرزند، پدر در تربیت فرزند
گردآورنده:
منصوره رحمانی
چکیده:
اصل تشهد، در معراج به شكل كنونى درآمد، چون وقتى رسول خدا در نماز خواست بپا خيزد، گفته شد: اى محمد بنشين ، پيامبر صلى الله عليه و آله نشست ، در اين هنگام وحى آمد: اى محمد! چون نعمت خويش بر تو ارزانى داشتم نام مرا ببر، از اين رو به پيامبر صلى الله عليه و آله الهام شد بگويد: بسم الله و بالله و لا اله الا الله و الاسماء الحسنى كلها لله ؛ به نام و كمك خدا، و هيچ خدايى جز خداى يكتا نيست و نامهاى نيك همه از آن خداست . سپس خداوند به او وحى فرمود كه اى محمد بر خود و اهل بيت خويش درود بفرست ، پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : صلى الله على و على اهل بيتى ؛ درود خدا بر من و اهل بيت من .
تاءويل تشهد بنابر آنچه در روايت جابر بود، عبارت است از تجديد ايمان ، بازگشت به اسلام ، و اقرار به برانگيخته شدن پس از مرگ ؛ و تاءويل گفتن درودها گرامى داشت خداى سبحان و بزرگداشت اوست از آنچه ستمگران گفته اند، والحاد پيشگان وصف كرده اند
اصل سلام در شب معراج تمثل يافت . هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در نماز شب معراج نشست و دستورهاى تشهد و صلوات را اجرا كرد، توجهى كرد ناگاه صفوف فرشتگان ، فرستادگان و پيامبران را حاضر ديد! به او گفته شد: اى محمد بر آنان سلام سلام كن ؛ فقال السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، فاوحى الله - عزوجل - اليه ان السلام و التحيه و الرحمة ، والبركات انت و ذريتك گفت : سلامت ، رحمت و بركات خداوند بر شما باد، خداوند به او وحى كرد: من سلام ، تحيت و رحمت هستم ، و تو و دودمان تو بركات هستيد.
تاءويل سلام ، همان مورد رحمت قرار گرفتن از ناحيه خداوند است ، چنان كه اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:…تاءويل اين كه مى گويى : السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، در خواست ترحم از جانب خداى سبحان است ، و معناى اين جمله آن است كه نماز امان شما از عذاب قيامت است - سپس فرمود: - كسى كه تاءويل نمازش را اين گونه نداند، نمازش ناقص است
واژه های کلیدی:
حقییقت و اسرار تشهد،فلسفه سلام،معراج،صلوات،شهادت دادن،آداب تشهد وسلام،،تسلیم بودن،باطن اجزا نماز،بندگی خداو..
استاد راهنما:
سرکار خانم حامدی
گردآورنده:
زهرا محبی
جایگاه مفاهیم در اصول فقه شافعی و امامیه
(طاهره سادات نعیمی)
(دانش آموخته سطح سه فقه و اصول- دکترای تخصصی مطالعات تطبیقی مذاهب فقهی از دانشگاه ادیان و مذاهب )
چکیده:
« منطوق» به معنای برداشت مستقیم جمله و «مفهوم» به عنوان معنایی که از طریق دلالت التزامی و به صورت غیر مستقیم از جمله فهمیده می شود در انواع موافق و مخالف آن مورد توجه علمای اصول فقه شافعی است. به طور تقریبی، ثبوت مفهوم موافق مورد اتفاق تمامی علمای مذاهب اسلامی است و مفهوم مخالف و اقسام آن(از قبیل: وصف، عدد، شرط و…) از دیدگاه بسیاری از علمای شافعی حجیت دارد. از دیدگاه آنان، مفهوم «وصف» به طور مطلق، حجت و یکی از راههای دلالت بر حکم شرعی است و مفهوم «شرط» و «عدد» به طور معین، همانندِ «وصف» دارای مفهوم و شایسته صدور حکم بر اساس معنای غیر مستقیمی است که از منطوق آن برداشت شده است.
نویسنده:خدیجه حامدی (دانش آموخته سطح 3 ، مدرس فقه و اصول)
چکیده:
هدف از مقاله حاضر، پاسخ یابی بر این سئوال است که رفتار پیامبر اسلام (ص) در مقابل اهانت و توهین دشمنان چگونه بود؟ و این دشمنان چه کینه هایی داشتند و به چه دلیل به پیامبر (ص) اهانت می کردند؟ تحقیق حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای انجام یافته و مباحث آن در سه فصل تنظیم شده است:
فصل اول شامل سیره پیامبر (ص) با نرمی و گذشت را مورد بررسی قرار می دهد که به اهانت یهودیان و مسیحیان و بقیه دشمنان پاسخ می دادند و در این موارد به آیات و روایاتی اشاره شده.
فصل دوم سیره صلابت، قاطعیت و ناسازشکاری پیامبر را مورد بحث قرار می دهد که در این موارد به آیات و روایاتی اشاره کرده ایم و فصل سوم سیره پیامبر در جنگ ها را مختصراً بازگو می کند.
در رابطه با برخورد پیامبر(ص) با یهودیان، منافقین و افراد قبیله های مختلف باید گفت پیامبر از برخورد قهرآمیز با آنان خود داری کرده است و تلاش داشته تا فتنه ها و آسیب های آنان را دفع و خنثی کند. پیامبر(ص) در مواقع بروز اختلاف بین قبائل که از طرف یهودیان و منافقین صورت می گرفت، با بیان توطئه دشمن و تلاش آنان در ایجاد تفرقه بین مسلمانان، آنها را به وحدت و درستی با یکدیگر در سایه اسلام دعوت می نمودند.
محقق:لیلا عبدی
طاهره سادات نعیمی [1]
چکیده
امام کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان از معصومین پس از پیامبر است که رفتار و گفتار او همچون پیامبر(ص) قابلیت استدلال داشته، سخنان او همچون پیامبر از منشأ الهی سرچشمه می گیرد و تجلی گر آرمان های وحی است. بسیاری از نامه های او که به مسلمانان در شرایط و موقعیت های مختلف می فرستاد، سرشار از مضامین قرآنی است. توحید و تنزه خداوند از صفاتی که شایسته او نیست، تقوای الهی و لزوم یقین و دوری از شک و کفر، جایگاه عظیم اهل بیت پیامبر و… از بارزترین موضوعات قرآنی است که در مکاتیب امام مشهوداست.
* دکتری مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی، مدرس حوزه ودانشگاه taherenaimy@yahoo.com
https://pazhohesh-vavan.kowsarblog.ir/
آخرین نظرات