- س -
سلام معصومه (ع)!
سلام هي حتي مطلع الفجر.
سلام قولا من رب رحيم.
هفت سين سلام و سلامت ، تقديم به سيماي والاي تو باد. که ستارگان ، سرود سبز تو را مي خوانند. تو زاده سپهر ولايتي. تو فرزند سلطان دلهايي که سرافرازان عالم دست بر سينه به خدمتت ايستاده اند.
“ستارگان حرم ” فهرستي از سرداران فرهنگ شماست.
- ش -
شما ، از اهل بيت آفتابيد گل جان محمد را گلابيد
شاهچراغ برادر و ياورت. و شاه خراسان امام و رهبر شماست.
شهيدان ، پروردگان دامان تربيت شمايند و شمع تاريخ و شاهد فردا.
شبيه زينبي و شيداي زهرا(ع) ، شهره کرامتي و شفيعه محشر.
من شهادت مي دهم معصومه اي افتخار هر ديار شيعه اي
- ص -
صداقت را بايد از تو آموخت که صديقه اي از تبار صادقاني. صراط مستقيم ، راهي به سوي ولايت توست. در صدف صداي رساي عدالت. در صبوري به زينب اقتدا کردي و به “صحن عتيق” تو صلاي آزادي در سر دارد. صحن نوات نويد نور و روشنايي مي دهد.
- ض -
ضريح پر نورت ،کانون همه عشق هاست. و سفره ضيافتت گسترده در برابر تمام نيازها. ضمير زائران را تو خوب مي خواني ضماد و مرهم زخمها را تو خوب مي شناسي . آهوان رهيده از صيادان شرق و غرب را تو خوب ضمانت مي کني . آري ،تو خاهر ضامن آهويي. تو همان ضياء گستري که ضلال در حريمت نيست.
- ط -
طوبي لهم ، طوبي لهم ، ثم طوبي لهم .
اين دعاي صادق آل محمد(ص) براي قم و قم انديشان تاريخ است.
سرزميني که طلا و تيغ و طبر را به تسبيح و رکوع و سجود معصومه (ع) مي بندد.
طاعون از مردمانش بدور است و طاغوت در زمينش زنده بگور.مردومانش اهل
طاعت و طهارت و تقوا و تلاوت و رکوع و سجودند. و حوزه اش طوباي علم و جهاد و شهادت.
- ظ -
ظلم و ظلمت از افق حيات معصومه(ع) و معصومين(ع) مي گريزد.
قم ديار شيعه است و شيعه، اهل صبر و ظفر.
ظاهربيني و ظاهرسازي در حوزه فقاهت قم نيست. ظرافت انديشه و ظلال هدايت، فراوان است.
و شک و ظن و گمان بر يقين ابراهيمي اين خاندان فائق نمي آيد.
از"ظهر عاشورا"تا “عصر عاشورا"، قم پاسدار نور بوده و خواهد بود.
- ع -
“عشق عترت” در درياي قم موج مي زند و “عطر ايمان” در فضاي قم پخش مي شود.
“عقيق” حقيقت در کوهسار قم مي رويد و علم و عصمت از جويبار جوار معصومه (ع) مي جوشد. قم “عش” و آشيانه آل محمد است و مرزبان “عرفان"و"عاشورا".
کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش آورده اند ؛
اما فيل سواران فرهنگي امروز هم با فرهنگ فاطمي و عدالت علوي منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مي ماند.
- غ -
غبار غربت و غفلت و غرور در سايه سار حضرت معصومه (ع) محو مي شود.
غريو شادي و محبت و مردانگي بر مي خيزد. غزال قم به سوي آل محمد مي گريزد و عندليب قم غزلسراي باغ غدير است. غلو در حوزه قداست قم نيست. غليان عاطفه و غوغاي غيرت است.
- ف -
حديث فاطميات را بايد از فاطمه (ع) آموخت. و فرهنگ فيضيه را بايد از معصومه (ع) گرفت. نياز به حضور زنان مسلمان در بازي هاي استعماري و کشورهاي کفر نيست. با ايمان و آگاهي و عفاف خواهران ما فلک الافلاک فضيلت و فطانت فتح مي گردد و فريب و فسانه و فسون رخت بر مي بندد. و حديث کمبود عقل ، دور از فضاي زندگي فاطمه(ع) و فاطمه هاي بافضيلت تاريخ است. فردوس برين و فرشتگان آسمان و زمين ، ميلاد فرزانگاني چون فاطمه (ع) را جشن مي گيرند. فيل “زن سالاري” با فرهنگ فاطمه (ع) سرکوب مي شود امروز مثلث فمينسيم و فرماليسم و فرويديسيم چون فيل سواران ابرهه براي تخريب کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش
آورده اند ؛ اما فيل سواران فرهنگي امروز هم با فرهنگ فاطمي و عدالت علوي منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مي ماند.
- ق -
قم را بدون قران و قنوت و قرباني و قناعت نمي توان تفسير کرد. در عصر غيبت ،قم قائم مقام مهدي موعود (عج) است. قايق قم در اقيانوس عالم غرق نمي شود و در امن و امان پيش مي رود. قالي قم ، قاليچه سليمان است و فاطمه معصومه (ع) ملکه اين ديار. فاطمه معصومه (ع) فقط هفده روز در اين شهر زندگي کرد ؛ ولي قلب قم تا قيام قيامت به ياد معصومه (ع) مي تپد.
- ک -
فاطمه (ع) ، کوثري است که در کوير جوشيده است و کبوتري خدايي است که پيام کربلا با خود دارد. کشتي نوح به برکت خاندان او به سلامت گذشت و کهکشان پرستاره ، آينه ايوان اوست. کودک عقل و احساس ما از شناخت او ناتوان است. خدمت در کفشداريش افتخار بزرگان است و نامش اکسير اعظم و کيمياي کمال.
- گ -
فاطمه معصومه(ع) و شهر قم ،گنج عفت است و گلزار ولايت. گوهر زيباي خلقت است و گنبد بلند هدايت.
گل مريم است و گلاب مدينه . گهواره اش پر نور ،گلشن هميشه شکفته. مقدمش گلباران و بلبلش هميشه غزلخوان ،و خاکش مهر جبين ، آبش گرداب هلاکت شياطين.
صحن و سراي معصومه (ع) “مدرسه اخيار"است و گلزار شيخانش “گلشن ابرار".
- ل -
تو لؤلؤ مکنوني که وقتي لب گشودي لا و الا را به بشريت آموختي.
راه هر گونه شرک را با لا حول و لا قوه الا بالله بستي ، صدها معدن “لعل” و “لاجورد” و “لؤلؤلالا” و “احجار کريمه” را در سايه نگاهت پروردي. “لمعه” شهيدين متن درسي حريم توست و هزاران شهيد ، فارغ التحصيل مدرسه عشق تو، لهو و لعب - اگر چه به نام بازي ورزش از ساحت قدست بدور است. تو خلق را از ناسوت به لاهوت فرا مي خواني.
- م -
تو مريم آل محمدي که موساي کاظم (ع) به تو فداها ابوها گفت. تواز تبار موساي کليم و وارث مسيح بزرگي. “موسي بن خزرج” به ميزباني چند روزه ات مي بالد. ” ميدان مير” هنوز خاطره گامهاي قدسي ات را به ياد دارد. مسجد اعظم معبد و مدرس فرزندان معنوي تو است. تو ميزبان مداوم مراجع تقليد و مرزبان هميشه حريم ولايت و توحيدي. تو محدثه مهربان آل طاهايي.
- ن -
نقش نگين قم ،نام اهورايي توست و نقاره خانه ات نماد شادي مردم. تو از نسل نبوتي و اصل ولايت. نجمه مادر نور آفرين توست و دربهاي نقره فامت باب نجات ما. چرخ نيلوفري شيداي قبه نوراني توست و چشم خورشيد تشنه نگاه برگنبد ملکوتي تو. نسيم بامدادي معطر از عطر نماز و نيايش تو. نشان از بانوي بي نشان داري ، ناموس خدايي که شاگردان مکتبت ناقوس مرگ فرعون و قارون وهامان روزگار را به صدا در آورده اند.
- و -
تو وارث فضائل پاکان تاريخي و پاسدار ايمان و عفاف و عدالت تو ارزش ها را در قربانگاه ورزش و اقتصاد قرباني نکردي. وقتي ولاي تو در دلم جا گرفت ، قلبم وسعت دريا يافت. تو ولي نعمت مائي و واسطه هدايت ما.
وطن بزرگ اسلامي و امدار ولاي تواست.
- ه -
هفت اقليم و امدار عقل سليم شماست. اگر هاجر از صفا تا مروه راه پيمود ، معصومه (ع) از مدينه تا قم را بي هراس و با هدف در نورديد.
اگر براي هاجر و اسماعيل در کوهساران مکه چشمه زمزم جوشيد ، فاطمه معصومه (ع) کوثر فيضيه را در کوير قم پديد آورد. و هزاران تشنه هدايت را سيراب کرد. او هاجري ديگراست که هماي سعادت بربامش مي نشيند و نواي هدايت از نايش بر مي خيزد.
- ي -
تو ياس سپيد ياسيني و ياقوت سبز قبيله طاها. ياور محرماني و يادگار پيامبران. ديو ياس را به زندان يقين کشيدي و راه را بر ياجوج و ماجوج امروز جهان “ليبرال دمکراسي” بستي. و يغماگران يهود را به “ياويلنا” واداشتي.
سلام بر تو اي يد بيضاي موسوي و اي مريم مقدس مدينه ، اي دخت افتاب. سلام هي حتي مطلع الفجر.
منبع : سایت آستانه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
نویسنده:محمود مهدی پور
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات