همهمه ای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سوال را می پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته می شد در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود در میان جمعیت نشسته بود،پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند:
علم بهتر است،زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود،اما علم هر چه زمان برآن بگذرد پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است، برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می ماند،ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت مجلس را فرا گرفته بود،کسی چیزی نمی گفت.همه از پاسخ های امام شگفت زده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است، زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.
نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند.
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود،وارد مسجد شد او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سر هایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت.با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند
علم بهتر است، زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند،
اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.
فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سوال کنندگان، آرام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند.هنگامی که آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم.
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات