علامه مطهری شخصیتی است که عظمت ها و فضیلت های متعدّدی را در خود جمع کرده، به صورتی که مجموع این عظمت ها و فضیلت ها، از ایشان، یک شخصیت استثنایی و بسیار خاص ساخته است. مقام معظم رهبری، بارها به این واقعیت تصریح کرده اند: «شهید مطهری انصافاً نادرۀ زمان ما بود.» «استاد شهید مطهری، بحق شاگرد شایستۀ امام امت و از افراد نادر و کم نظیر زمان است.» «مطهری انسان استثنایی برجسته ای در زمان خودش بود.» به گزارش حوزه نت، شخصیت جناب علامه مشتمل بر چه ویژگی ها و خصایصی بود که سبب ساز عرضۀ چنین تفاسیر و تلقی هایی از ایشان شد؟ در این جا به بیان برخی از این ویژگی ها و خصایص می پردازیم.
1- استعداد فکری وسیع
اول این که علامۀ شهید، ذاتاً دارای توان فکری و استعداد نظری بسیار وسیعی بود که مایۀ اصلی و عمدۀ کامیابی های او را فراهم کرده بود:
«این مرد دارای استعداد فکری بسیار زیادی بود، یک مغز بزرگ بود. […] آنچه که در ایشان به عنوان جوهر اصلی قضیه وجود داشت عبارت بود از همین قوّت استعداد فکری ایشان.»
«آدمی قوی الفکر و متفکری حقیقی بود.»
از متن همین قوّت و نیرومندی طبیعی در حوزۀ فکر و اندیشه، منطق و استدلالی بر می آمد که دژهای ایدئولوژی مخالفان را در هم می شکست و ایشان را بر آنها، چیره و غالب می ساخت:
«یک نفر مثل شهید مطهری (رضوان الله تعالی علیه) یک جامعۀ دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا می داشت.»
2- احیاگر تفکر اسلامی
خصوصیت دیگر ایشان به پروژۀ معرفتی ای باز می گشت که وی در طول عمرش، همواره در صدد محقق ساختن آن بود؛ یعنی پروژۀ «احیای تفکر اسلامی». علامۀ شهید احساس می کرد که از یک سو، ذهنیّت و رفتار دینی جامعۀ اسلامی، از تعالیم و معارف اسلام فاصله گرفته و میان اسلام و مسلمین، یک شکاف عمیق تاریخی پدیده آمده است، و از سوی دیگر به درستی دریافته بود که در طول دو قرن اخیر، جامعۀ اسلامی دستخوش تهاجم فرهنگی و فکری غرب مدرن گردیده و غرب بر آن است که یک استحالۀ فرهنگی تمام عیار را در جوامع اسلامی رقم بزند. از این رو، علامۀ شهید به بازخوانی تفکر اسلامی و ستیز نظری با ایدئولوژی های سکولار وارداتی برخاست؛ و این تلاش و دغدغه ای بود که او را از دیگران، متمایز می ساخت:
«مرحوم آیت الله مطهری(رضوان الله علیه) به عنوان یکی از چهره هایی است که در احیای تفکر اسلامی، بیشترین نقش را داشتند و باید این شهید را جزء یکی از پرچمداران این بینش نوین اسلامی و طرح دوبارۀ اسلام در فضای فرهنگ امروز جهان به شمار بیاوریم.»
«واقعاً[شهید مطهری] دارای ابعاد یک شخصیت زبدۀ برجسته بود که می توان ایشان را یکی از متفکرین و یکی از پرچم داران احیای تفکر اسلامی به شمار آورد.»
«اگر تلاش آن شهید برای رفع نیازهای فکری اقشار مختلف و طرح موضوعات جدید مبتلا به جامعه نبود، اکنون جامعه اسلامی، وضع دیگری داشت.»
«ایشان با قوّت فکری و اندیشۀ قوی و صائب خود وارد میدان هایی شد که تا آن وقت هیچ کس در زمینۀ مسائل اسلامی وارد این میدان ها نشده بود، و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود – افکار وارداتی ترجمه ای غربی و شرقی – یا می رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهۀ مقابله با مارکسیست ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد و هم درجبهۀ مقابله با تفکرات غربی و لیبرالیست ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم می خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می خواهد. این مرد بزرگ همۀ این ها را با هم داشت.»
«در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوان های طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می گرفتند؛ مارکسیست ها یک طور، غربگراها یک طور؛ هم در دانشگاه ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه ها، و هم حتی در حوزه های علمیّه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایۀ این تفکر عمیق و مستحکم، حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته داشته باشند.»
به این سبب، به صراحت باید گفت که «شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.»
3- ژرف اندیشی، دقت نظر و اتقان استدلال
فرآورده های فکری و ایدئولوژیک علامه مطهری از دو جهت، ممتاز است: یکی از جهت کمیّت و دیگری از جهت کیفیت. در واقع، ایشان با کار متراکم و فشرده، موفق به تولید انبوه عمیق ترین و سالم ترین افکار و نظرات در دهه های چهل و پنجاه شد:
«نقش مطهری در اندیشۀ اسلامی، یک نقش بارز و کم نظیر و شاید بی نظیر بود. بهترین کتاب ها، آن هم در حجم بسیار زیاد در زمینۀ اندیشۀ سالم و استوار اسلامی را مرحوم مطهری فراهم کرده و نوشته است. هیچ یک از متفکرین زمان ما، چون مطهری فرآورده ای ندارند.»
فهم و استنباط دینی علامه مطهری، بسیار دقیق و عمیق بود؛ به صورتی که اتقان و استحکام تفکر تولید شده از سوی ایشان را باید «بی همتا» قلمداد کرد:
«آن اتفاقی که در فهم این معارف و تبیین درست این معارف در کار این شهید بزرگوار به کار رفته بود، بلاشک بی همتاست.»
4- خوانش نو و معاصر از اسلام
یکی دیگر از خصوصیات برجسته و متمایز علامۀ شهید، تلاش ایشان در راستای دستیابی به فهم روزآمد و معاصر – و در عین حال ضابطه مند – از اسلام بود. ایشان توانست معارف و حقایق اسلام را با ادبیات و زبان نو، بیان نماید:
«بعضی از ابعاد شخصیت یک شخصیت، یا اختصاصی است که باید حتماً روی آن تکیه شود یا خیلی برجسته است که باید روی آن هم تکیه شود. در حیات مرحوم آیت الله شهید مطهری و در شخصیت و هویت علمی ایشان، از این نمونه ها، متعدّد وجود دارد. […] یک مسأله که به نظر من در درجۀ اول اهمیت قرار دارد، تعبیر نو از معارف اسلامی است. […] این کار را هیچ کس نکرده بود؛ تا آن جا که ما سراغ درایم، قبل از آقای مطهری(رضوان الله علیه) کسی نکرده بود. […] فهم تازۀ ایشان از آیات و روایات، به نظر من یکی از برجسته ترین نقاط شخصیت شان بود.»
تفکّر جناب علامه، یک تفکر نوظهور و مبتکرانه است که از سوی خود ایشان پایه گذاری و عرضه شد:
«نکته ای که من همیشه در مورد آقای مطهری تکرار کرده ام بدیع گویی، نوآوری و سخن و فکر تازه عرضه کردن ایشان است.»
5- فهم نیازهای فکری زمانه
علامه مطهری، همواره دغدغۀ «جامعۀ اسلامی» را داشت؛ به این معنی که ایشان تحقیقات و مطالعاتش معطوف به نیازها و مطالبات جامعه بود، نه صرفاً علایق و سلایق شخصی. ایشان به خوبی و با دقت جامعه را رصد می کرد و پرسش ها و معضلات فکری آن را شناسایی می نمود و سپس برای پاسخ گویی و رویارویی، پروژه های مطالعاتی و پژوهشی برای خود تعریف می کرد. به این ترتیب، مسأله یابی او متناسب با نیازهای زمان و جامعه بود:
«ایشان تبرّز و تبحّری در فهم نیاز زمانه از لحاظ فکری داشتند.»
«شهید مطهری به عرصۀ ذهنیّت جامعه نگاه کرد و عمده ترین سوالات ذهنیّت جامعۀ جوان و تحصیل کرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفۀ اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت. […] مرحوم شهید مطهری، نمونۀ یک شخصیت روحانی متناسب با زمان است.»
6- دفاع در برابر هجوم نظری مخالفان
ایشان به جبهۀ مخالفان و منتقدان نیز می نگریست و حملات فکری آنان را به فرهنگ اسلامی، بی پاسخ نمی-گذاشت. در هر زمان که احساس می کرد فرد یا جریانی به دنبال ضدّیت فکری و ایدئولوژیک با اسلام است، شاید نخستین متفکر مسلمانی بود که بی درنگ به عرصۀ تقابل وارد می شد و اشکالات و چالش های نظری را پاسخ می گفت:
«در هر موقعیت زمانی، با آن بینش عمیق خود – که تسلط کامل هم بر فضای فکری و فرهنگی کشور داشت- هر جا در عرصۀ فکر، هجمه ای را به اسلام و به احکام و اصول اسلامی مشاهده می-کرد به مقابله می شتافت و سدّی مثل کوه در مقابل اشکالات می آفرید.»
7- اخلاص و توحید
البته از بیان این واقعیت نیز نمی توان گذشت که علامۀ شهید، انگیزه و قصدی جز تحصیل رضایت الهی و دفاع از دین حق در سر و دل نداشت و اخلاص و توحید بر سراسر وجود ایشان، حاکم بود:
«در ارائه و اشاعۀ مبانی فکری، هیچ قصدی جز قربهً الی الله، ترویج دین، ترویج حق و مبارزه با باطل نداشت. در ایشان و در عمل شخصی شان، اخلاص وجود داشت. […] ایشان فکر را برای خدا و برای اسلام مطرح می کرد.»
ادامه »
آخرین نظرات