بنابر آنچه گذشت شیعیان معتقدند که اندیشه های سیاسی این مذهب مانند اصول اعتقادی آن منشأ الهی دارند که برای روشن شدن این موضوع ویژگی های مهم این اندیشه بررسی می شود.
الف) حاکمیت الهی
در اندیشه سیاسی، منشأ و سرچشمه حاکمیت الهی است و به قبول و نفی مردم بستگی ندارد؛ با این همه، شرط اساسی تحقق این حاکمیت، پذیرش مردم است.(1) هرگاه مردم این حاکمیت را بپذیرند، حاکم از سوی خدا خواهد بود و ارتباط مردم با او نزدیک رابطه ولایی است واین رابطه ولایی، در همه جا جریان دارد.
هرگاه مردم این حاکمیت را بپذیرند، حاکم از سوی خدا خواهد بود و ارتباط مردم با او نیز یک رابطه ولایی است و این رابطه ولایی، در همه جا جریان دارد.
در نظام ولایی، آن چیزی که امت را با ولی خود پیوند می دهد، عصمت و علم الهی ولی است که اطاعت را واجب می کنند و این از مهم ترین ویژگی های شیعه است که یک رابطه ولایی با انبیا و اولیا دارد. (2)
مهم ترین و جهانی ترین مشخصهى اندیشه و آرمان سیاسی تشیع، دستیبابی به عدالت و صلح جهانی و زندگی مسالمت آمیز با هر گروه و طایفه ای است که سر جنگ با دین ندارد(3) و با حاکمیت خداوند در زمین مخالف نیست.
ب ) شئون امامت
ولایت معنوی
ولایت معنوی ائمه اطهار ( ع ) نیز مانند مرجعیت دینی آنان به نص الهی است. بر این اساس، آن بزرگواران در تمام دوران تاریخ اسلام، مسأله امامت و ولایت را محورترین مسأله برای شیعیان مطرح می کردند، تا جایی که در تعیین حدود وظایف وکیل، پیروان و شیعیان خود را به اطاعت از آنان، به عنوان پیروی از امام خود ملزم می ساختند.
در ولایت معنوی، ولی، به باطن اعمال انسانها آگاه است و خیر و شر آنان را از خودشان بهتر می داند و بدین جهت، از خودشان به آنان سزوارتر است. بنابراین، ولایت معنوی ائمه و مرجعیت دینی آنان متلازم همدیگرند و نمی توان ولایت معنوی را از مرجعیت دینی و ولایت اجتماعی جدا ساخت.
مرجعیت دینی
از بزرگترن شئون امامت، مرجعیت و ریاست در امور دینی است که اقدامات عملی او را می طلبد. بدین معنا که برای اجرای احکام الهی، اولاً باید بنیه های اعتقادی مردم را با ابلاغ معارف دینی قوت بخشد و ثانیاً با توجه به بنیه های اعتقادی قوی، نظامی مکتبی تشکیل داد تا بتواند احکام دین را اجرا کند.
امام، فهم کاملی از دین دارد و عام و خاص، مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ قرآن را می داند. او سنت واقعی رسول خدا (ص) را می شناسد. از این رو، بسیاری از ظنهای خاص و عام و اصول عملی که به دلیل انسداد باب علم، در دوران عدم دسترسی به امام (ع) وضع شده، در دوران حضور ایشان کارآیی خود را از دست می دهند؛ البته شارع این امور را به دلیل مذموم و غیر قابل قبول بودن شک و تردید وضع کرده تا مکلفان در حالت شک و تردید باقی نمانند .
شیعه امامیه، مرجعیت علمی و دینی را حق خالص و منحصر به فرد علی (ع) می داند و مراجعه علمی و معنوی را تنها به آن بزرگوار و یازده فرزندش روا می شمارد. (4) .
ادله عصمت- که ذکر آن گذشت- بر مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر(ص) دلالت دارد. افزون بر این ادله، روایات فراوانی دیگر مانند انا مدینة العم و علی بابها، انا مدینة الحکمة و علی بابها، الحق مع علی و علی مع الحق (5) انا مدینة الفقه و علی بابها و …. (6) مرجعیت دینی آنان را مسلم می سازد .
از علی (ع) نقل شده است که درباره ارتباط خود با پیامبر (ص) فرموده: هنگامی که از او سؤال می کردم، پاسخم را می داد و چون ساکت می شدم، او آغاز به سخن می کرد.(7)
رهبری سیاسی
از بعد نظری، شیعه امامیه از آغاز تا کنون اعتقاد داشته که ولایت اجتماعی و سرپرستی جامعه، حق امام معصوم ( ع ) است و مشروعیت هر حکومت و دولتی ، تنها با تفریض از طرف آنان امکان پذیر است و در طول تاریخ، شیعه از این نظریه پیروی کرده است .
امامت به معنای رهبری و جانشینی سیاسی
شیعه، امامت را ادامه نبوت می داند، اما معتقد است بر امام وحی نمی شود و او اختیاری در تشریع شرایع یا نسخ آنها ندارد. تنها حکم خدا و رسول، یعنی کتاب و سنت به امام سپرده شده است، و اطاعت از او، مانند اطاعت از پیامبر (ص) مطلق بوده و به هیچ قید و شرطی مقید و مشروط نگردیده است. (8) چنین امامی، علاوه بر ولایت معنوی و مرجعیت دینی مردم، حاکمیت سیاسی آنان را نیز در اختیار دارد و امت نیز دستورهای او را عبادت می دانند؛ از این رو، قدرت سیاسی او از استحکام زیادی برخوردار است.
اصل امامت، اثری ریشه دار در انتخاب حاکمان سیاسی در دوران غیبت دارد و با توجه به این اصل، مردم نمی توانند هر فردی را به عنوان حاکم انتخاب، یا از او اطاعت کنند، بلکه حاکم باید نیابت خاصی از امام (ع) داشته باشد یا با نیابت عامه که شرایط آن در آخرین توقیع امام (عج) آمده است، انتخاب شود (9) تا مشروعیت و مقبولیت لازم را به دست آورد .
قابل ذکر است حاکمی که به نیابت عامه انتخاب شود، جایز الخطاست و مانند مقام امامت دارای عصمت نیست. از این رو، در مواردی که به خطای او یقین شود، آگاهش می سازند و در مواردی که خطای او محتمل باشد، اطاعت از او لازم است .
در مقابل این اصل سیاسی شیعه، اهل سنت معتقدند مسأله رهبری و انتخاب حاکم ، صرفا ریشه مردمی دارد که نباید مسأله نبوت سنجیده شود و این اصل، هیچ ریشه ای در دین و یا نبوت ندارد. بنابراین عقیده، مشروعیت و مقبولیت حاکم ، تنها از راه انتخاب مردم یا شورای اهل حل و عقد امکان پذیر خواهد بود.
با توجه به این مبناست که «ماوردی » کوشیده تا برای هر حکومتی که در حوزه ممالک اسلامی به وجود آمده، مقبولیتی درست کند. برای نمونه، او تلاش می کند ولایت عهدی را که در دستگاه خلافت عباسی رایج شده است، با انتخاب یک نفر اثبات کند، یا امارت کسانی را که با غلبه و غصب در ناحیه ای به تشکیل دولت مستقلی دست می زنند. و در عمل قدرت خلیفه را نادیده می گیرند، به رسمیت بشناسد (10)؛ با اینکه امامت به معنای خلافت را امری شرعی و الهی می داند و امام جامعه را به دلیل جانشینی پیامبر (ص) خلیفه و با استناد به آیه اولی الامر ، واجب الاطاعه می شمارد. (11)
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات