ماه صفر هیچ فرقی با ماههای دیگر ندارد و اصلاً چنین روایتی وارد نشده است که مردم پایان ماه صفر یا آغاز ربیعالاول را به حضرت رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم مژده دهند تا بهشتی شوند و یا …؛ بلکه این گونه دروغها را شایع می کنند تا از یک سو وقایع تاریخی را تحریف کنند و از سوی دیگر خرافهگرایی را در اذهان عمومی مسلمین ترویج دهند و بعد خودشان این گرایشات خرافی را به نقد کشیده و یا حتی استهزاء کنند.
اصل ماجرا:
گاهی انسان برای معرفی یک شخص اسم او را میآورد و گاه به فعل یا رسمی از او اشاره می نماید. مثلاً ممکن است بگوید حجت الاسلام فلانی شخص عالمی است و یا ممکن است بگوید: آن که اکنون در فلان مسجد در حال امامت نماز جماعت است، شخص عالمی است. این نحوه بیان و معرفی در ادبیات قرآنی نیز بسیار معمول میباشد. مثل آن که در معرفی امیرالمؤمنین به عنوان ولیّ الله میفرماید:
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ و َرَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ و َهُمْ رَاكِعُونَ» (المائده، 55)
ترجمه: ولىّ شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند.
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نیز گاه برای تأیید یا تکذیب شخص یا جریانی، اسم او را میآوردند و گاه به جای اسم نشانهای از او میدادند تا هر کجا این نشانه دیده شد، حقانیت و یا بطلان صاحب نشانه نیز آشکار گردد و در ضمن تأیید غیبی نیز به اثبات رسد تا دل مردمان مطمئن و محکم گردد. مثل این که گاه میفرمودند: برادر و جانشین من علی (ع) است و گاه میفرمودند: آن که داماد من میشود جانشین من است و یا … .
روزی هم برای اثبات مؤید و بهشتی بودن ابوذر فرمودند: آن که الآن از در مسجد داخل میشود و پایان ماه «آذار – رومی» را خبر میدهد، اهل بهشت است و ابوذر وارد شد و چنین نمود. پس، موضوع اصلاً ماه صفر نبوده، بلکه ماه رومی آذار بوده است.
روایت وارده چنین است:
از ابن عباس نقل شده که گفت: «روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همراه تعدادی از اصحابشان در مسجد قبا نشسته بودند؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد میشود، مردی از اهالی بهشت است.
[مردم عوام گمان کردند که این ورود به مسجد سبب بهشتی شدن است، لذا] برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب میشود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد میشوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماههای رومی معادل ماه فروردین و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد میشوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماههای رومی معادل ماه فروردین و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است.
آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراهشان بود، پیامبر به آنها فرمود: ما در کدام یک از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را میدانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور اینگونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) میشوی، تنها زندگی میکنی و تنها میمیری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام میدهند، به واسطهی تو خوشبخت میشوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.
[این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص/ 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسلهی سند ذیل بیان شده :
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ].
متن عربی حدیث در کتاب علل الشرایع ج 1 ، ص 176
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ تَمِيمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ
قَالَ كَانَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَاتَ يَوْمٍ فِي مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يُحِبُّ أَنْ يَعُودَ لِيَكُونَ هُوَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَيَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِيُّ ص ذَلِكَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِيَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ سَيَدْخُلُ عَلَيْكُمْ جَمَاعَةٌ يَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِي بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ فِي أَيِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِيَّة فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِكَ يَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَكِنْ أَحْبَبْتُ أَنْ يَعْلَمَ قَوْمِي أَنَّكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ كَيْفَ لَا تَكُونُ كَذَلِكَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِي بَعْدِي لِمَحَبَّتِكَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَتَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ يَتَوَلَّوْنَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ أُولَئِكَ رُفَقَائِي فِي الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُون
دق الباب مساجد:
این خرافه، از خرافهی مژده پایان صفر بی سندتر و بی منطقتر است و به همین دلیل شاهدیم که بیشتر بازیچه و دست آویز کسانی شده است که حتی برای حضور در مقابل مساجد، تقیّدی نداشته و شئون مسجد را نیز رعایت نمیکنند. حتی دیده شده که دختر و پسر نامحرم، در کنار هم و با بدحجابی کامل، نصف شب مقابل مساجد میایستند که مثلاً دق الباب کرده و مژده دهند و در عین حال که در همان حالت نیز غرق در گناه هستند، وارد بهشت شوند!
این رفتارها که بیشتر تقلید از فرهنگ و رسوم کلیسایی میباشد، نه تنها در اسلام و بالتبع عقلانیت جایی ندارد و خرافه است، بلکه موجب وهن (اهانت) اسلام نیز میشود و به همین دلیل شاهد ترویج آن از سوی کسانی هستیم که گرایش و تقید خاصی هم به اسلام ندارند. لذا مردم مسلمان، مسئولین مساجد و هم چنین دوایر ذیربط باید به شدت این گونه خرافات را تکذیب کرده و اجازه انجام و رواجش را ندهند. چنان چه مقام معظم رهبری در پاسخ استفتایی در مورد دق الباب مساجد، ضمن نهی، امر به جلوگیری از آنان نمودند:
«عمل فوق الاشاره مستند روایی ندارد و شیوه قابل تأیید نیست، اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است. آقایان علماء اعلام - دامت افاضاتهم - و مؤمنین - ایدهم الله تعالی - با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چه بسا ممکن است منتهی به وهن مذهب شود، جلوگیری کنند». (معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی).
آخرین نظرات