سفره دارد جمع میگردد، گــدا را عفــو کن باز هم خوبی کن و ایــن مبتلا را عفــو کن دیگر از این توبـهها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غــرق خطا را عفــو کن دست خالی آمـدم، بـا دست خالی می روم یا ڪریم این روسیاهِ بی نـوا را عفــو ڪن پیش مــردم آبــروی بنده ات را حفظ ڪن خوب وبد، دَرهَم بخر، اییار، ما را عفو کن جان آقــای خراســان، جــان سلطانِ غریب هم وطنهای علی، موسیالرضا را عفو کن مـن گنهڪار و تــویی غفار، یا ربِ الحسین جان اربابم بیــا ایــن بنده هـا را عفــو ڪن
آخرین نظرات