در کشور ما، ورژن جدید اسلام اجرا میشود! دینی که در آن اگر گریه نکنی از هیچی خبری نیست! نه روزی، نه حب الهی، نه حب ائمه، نه بخشش گناهان، نه اجابت دعا …؛ و اگر شاد باشی، میگویند: صدقه بده
یک سری حقایقی وجود دارد و یک سری شانتاژها و ضدتبلیغهایی وجود دارد؛ حال باید دید که این تعریف از اجرای ورژن جدید دین در کشور ما، واقعاً منطبق بر دین اسلام است و یا منطبق با ضدتبلیغها و شانتاژها؟ باید دید آنهایی که چنین میگویند، اصلاً تعریف دین [اعم از اسلام و یا غیر اسلام] را میدانند؟! و اساساً از اسلام غنی و عزیز چه میدانند؟! و بالاخره آن که از مقوله جدی «حیات معقول» چه میفهمند؟! به چه شاد میشوند و نمود شادی آنها چیست؟ به چه ناراحت میشوند و نمود ناراحتی آنان چگونه است؟!
برخی از حقایق:
●- حقیقت این است که دین به خودی خود، نه گریهآور است و نه خندهآور، بلکه اگر دین حق [اسلام] باشد، یعنی دین و ایسمهای من درآوردی نباشد، شامل یک جهانبینی درست و ایدئولوژی (یا حقوق و احکام) منطبق بر آن است.
دین (اسلام)، پس از هستی شناسی، برنامهی درست زیستن، رشد و کمال میدهد؛ از این رو تمام شمول میباشد، از خداشناسی و خداپرستی گرفته تا اقتصاد، اشتغال، ازدواج، جنگ و صلح و …، همه در برنامهی آن دیده شده است، پس موضوعش نه گریه است و نه خنده، هر چند که گریه و خندهی انسان عاقل و مؤمن نیز احمقانه نمیباشد.
●- حقیقت دیگر این است که “دنیا” محل گذر است. این را همه درک و تجربه میکنند. از این رو اگر کسی دیندار [به دین حقیقی] نباشد، دچار افسردگی میگردد، چرا که دنیا و زندگی با تمامی خوشیها و ناخوشیهایش برایش پوچ و بیمعنی میشود؛ و اگر کسی دیندار [به دین حق] باشد، ضمن آن که این گذر سریع را درک میکند، نگرانی چگونه رسیدن به جایگاه ابدی خود را دارد، پس زیاد هم به صورت مستمر نمیتواند خوشحال باشد.
●- حقیقت دیگر این است که حتی خوشیهای این دنیا [حتی خوشیهای معنوی آن]، فانی است. خوشی و بهجت کسب علم یا زیارت محبوب به سرعت میرود و خوشی لذت دنیا نیز با سرعت بیشتری از بین میرود. پس، انسان با دو اندوه مواجه میگردد، یکی اندوه فانی بودن هر چیزی، دوم اندوه از دست دادن بهجت، سرور و خوشی محدود و مختصری که در او ایجاد شده بود.
دین اسلام:
دین اسلام، به انسان شناخت حقیقی میدهد و پس از آن، برنامهای منطبق با حقیقت انسان و جهان را برای زندگی و گذر سالم و موفق میدهد.
●- دین اسلام، یک ورزش فیزیکی یا شوی تلویزیونی نیست که توصیه کند، مثلاً روزی سه دقیقه، الکی بخندید.
●- دین اسلام، یک مکتب یا برنامهی فردی و درونگرا نیست که ارتباط انسان را با بیرون قطع کند و به او افسردگی و دلزدگی را توصیه کند و حزن و اندوه بیجهت را القا نماید و بگوید: الکی محزون باش و گریه کن.
●- بلکه اسلام، پس از تعلیم و آشنا نمودن انسان با حقایق عالم هستی، به او میآموزد که تعقل کند، در هر امری تفکر کند، با بصیرت نگاه کند، با محبت حقیقی جذب شود و جذب کند، با دشمنی و نفرت حقیقی دور شود و دور کند (تولا و تبرا)، با اخلاص عبادت و کار کند، نسبت به نعمت شاکر (که خوشحالی از مصادیق آن است) شاد باشد، ولی دل نبندد، چون گذراست – در غم و مصیبت و اندوه حقیقی، ناراحت و محزون باشد، اما ناامید و افسرده نگردد، چون آن هم گذراست و خدای او باقیست و … .
جهانبینی در مصیبت:
آیا میدانیم که مصیبت یعنی چه؟ وقتی تیری به سوی هدفی انداخته شود و بدان برسد و برخورد کند، میگویند: «اصابت کرد» یا «مصیبت وارد شد».
بیتردید زندگی، میدان جنگ است، به تعبیر “اوریانا فالاچی” «زندگی جنگ و دیگر هیچ» است، پس میدان تیر است، تیرهایی که اغلب به هدف (تعلقات ما) اصابت میکند و البته که این اصابتها (برای صاحب عقل و قلب)، خندهآور نیست، بلکه درد، حزن و اندوه دارد و اگر شدید شد، تألمآور و گریهآور نیز میباشد.
اما خداوند متعال میفرماید که بندگان عاقل و مؤمن من، نه تنها با رسیدن اندکی از متاع دنیا، فرحناکی بیمورد ندارند و طغیان نمیکنند، بلکه در این مصیبتهای هر لحظهای نیز خود را نمیبازند. ممکن است گریه کنند، اما افسرده و ناامید نمیگردند، بلکه در شدیدترین مصیبتها نیز با صلابت تمامی میگویند: «ما از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست»، یعنی ما از این شخص یا چیزی که مصیبتش بر ما وارد شد نیستیم که خود را ببازیم، و هدفمان نیز آن نبوده که مأیوس و افسرده شویم، بلکه از خدایی هستیم که زوال و فنا به او راه ندارد و به سوی او بر میگردیم:
« الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ » (البقره، 156)
ترجمه: [مؤمنین و صابرین همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مىگويند: «ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مىگرديم.»
هدف از مخالفت با گریه:
این که دین ما را به دین گریه و زاری متهم و محکوم میکنند، یک دروغ بزرگ است، اما این که با گریه و زاری ما مخالف و بلکه دشمن هستند و از آن در رنج و حتی در خوف و وحشت هستند، علل دیگری دارد، از جمله:
ترویج بیتفاوتی:
گاه گریه، بیانگر و روشنگر عقل است، از خواب غفلت بیدار میکند، عظمت مصیبت وارده را میشناساند تا حواسها متوجه از دست رفتهها شود و چارهجویی کتند و همین طور موجب کنار رفتن پردههای غفلت و دنیا زدگی و روشنگری و تابش نور محبت حقیقی از قلب گردد.
دشمنان خدا، پیامبر، اهل بیت (علیهم السلام)، اسلام و مسلمین، میخواهند که عقول و قلوب مردم، بیدار نشود و زیر لایههای ضخیم بیتفاوتی مدفون بماند، تا [تولا و تبرا] در آنها ظهور و بروزی نداشته باشد.
میگفتند: ای علی! به فاطمه بگو اینقدر گریه نکند، مردم متأثر میشوند. اگر میخواهد بر مصیبت وارده گریه کند، بگو یا روز گریه کند و یا شب!
امروز میگویند: ما خانههای شما را بر سرتان خراب میکنیم - شما را از خانه و شهر و سرزمینهایتان اخراج میکنیم، شما را قتل عام میکنیم، بچهکشی میکنیم - (مانند بوسنی، میانمار، عراق، سوریه، افغانستان و …) زنان و دخترانتان را به اسارت و بردگی میکشانیم و یا مورد تجاوز قرار میدهیم و …؛ اما شما بخندید، چرا گریه میکنید، این چه دینی است که به شما یاد داده گریه کنید. حتی اگر قلب و روحتان شاد نیست، یک برنامه بگذارید که روزی یک ساعت در پارکی جمع شوید و با صدای بلند بخندید و هر چه تو سر شما زدیم، بیشتر بخندید!
ایجاد جو اختناق:
گاه گریه، فریاد است، فریاد دادخواهی علیه ظلم و ظالم. پس بیدار کننده و هوشیار کننده و هشدار دهنده است. از این رو با گریه بر مصیبتهایی چون مصیبت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، به شدت مخالف هستند.
میخواهند با این ذکر مصیبتها، تألمها و گریهها، تظلم نشود، بین حق و باطل و نیز ظالم و مظلوم خط کشی نشود، بیداری و حرکتی مخالف اهداف ظالمانه صورت نپذیرد.
امروز میگویند: یک پرچم حسین (علیه السلام) بلند میکنید و بر هر شهیدی گریه میکنید! این چه کاری است، کشته شد که شد، ما او را کشتیم که کشتیم، شما بخندید؛ وگرنه دین شما، دین گریه است.
ایجاد فضای آلوده:
گاه گریه، پاک کننده و صفا بخش است؛ کسی که شب از خوف گناهش گریه میکند، صبح تلاش میکند که گناه نکند. گریان از گناه و از خوف قهر محبوب، لابد هنوز برایش «ارزش و ضد ارزش» مطرح است، قرب و بُعد (دوری و نزدیکی) مطرح است و انسان هدفمندی است،
شیطان صفتان، از پاکی و تمیزی خوششان نمیآید، دوست دارند که اگر چشمی آلوده شد، هم چنان آلوده بماند و آلودهتر گردد، آن قدر که صاحبش کور شود و دیگر هیچ نبیند. از این رو با این گریهها نیز نه تنها مخالف، بلکه دشمن هستند.
- البته شاهدیم که خودشان، به مراتب بیشتر از ما افسرده هستند، شدیدتر از ما ناامید هستند، پس از گریههای زیاد (حتی برای سگشان)، به خودکشی یا اعتیاد و یا حتی دگرکُشی و … روی میآورند.
- پس خنده و گریه در همه هست، منتهی اهداف و نتایج آن متفاوت میباشد.
نکته:
ملت ما (پس از ما ملتهای مسلمان دیگر، مثل لبنان، فلسطین، سوریه و …)، به برکتِ شناخت و اجرای بهتر از اسلام عزیز، شادترین و با نشاطترین و امیدوارترین ملتها هستند، چرا که اگر این همه مصیبت را به هر ملتی وارد میکردند، نصفشان خودکشی میکردند و نصف دیگرشان دچار افسردگی و اختلالات روحی و روانی و رفتاری میشدند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اسلام در کشور ما دین گریه است، خب خدا، روزی، استجابت دعا و استغفار با گریه است.
منبع:پايگاه پاسخگوئيبه سوالات و شبهات
آخرین نظرات