زندگی نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام
حضرت عبدالعظیم علیه السلام، فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید. عبدالعظیم، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه ی معصومین (ع) و نیز از چهره های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار می رفت. دوران وی، گر چه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می کردند، نقش عمده ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای اهل بیت (ع) داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده ی تابناک تشیع محسوب می شودکه درحفظ و انتشار سخنان ائمه ی اطهار، سخت کوشا بود و ستایشهای فراوان ائمه (ع) از وی نشان دهنده ی شخصیت والای علمی و معنوی وی می باشد.
حضرت عبدالعظیم علیه السلام، جرعه نوش اقیانوس امامت از هوشمندی های حضرت عبدالعظیم حسنی، این بود که در آن شرایط که به لحاظ خفقان سیاسی، امکان ارتباط با ائمه و سیراب شدن از زلال معارفشان دشوار، و بازار عقاید و نحله ها و گرایش ها و تفسیر و تأویل های مختلف از قرآن و دین و اعتقادات نیز گرم بود، در فرصتی مناسب که به محضر امام هادی(ع) رسید، عقاید خود را بر آن حضرت عرضه داشت و از آن حضرت بر درستی معتقداتش تاییدیه گرفت. این برای همه درس بزرگ است تا معارف دین را از بستر های مناسب و کانال های مطمئن و اشخاص مورد اطمینان و سالم فرا بگیرند، تا هم به بیراهه و ضلالت نیفتند، هم در افکار و عقاید شان حجت داشته باشند.
عبدالعظیم حسنی در آن دیدار، از محضر امام اجازه خواست که عقاید خود را بیان کند، تا اگر جایی به خطا می رود، امام تصحیح کند. با اینکه حضرت عبدالعظیم، خود از بزرگان شیعه و راویان و عالمان اهل بیت بود، امّا با این عمل درسی به ما داد که هر کس در هر رتبه و موقعیتی باشد، نباید مغرور گردد و پیوسته باید خود را با میزان، موزون کند و تابع حجت باشد.
………………………………………………………………………………………………
به بهانه 4 ربیع الثانی تولد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
اشاره:
آن قدر نزد خدا ارج و مقام داشت که محضر سه امام بزرگوار را درک کند و از راویان و عابدان بزرگ دورانش باشد؛ او که زیارت مرقد مطهرش، ثواب زیارت قبر حسین(ع)را دارد؛ سید الکریم؛ ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زیدبن حسن(ع)… از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)…
دودمان عبدالعظیم و ویژگی خاص او
سال 173 قمری و ماه ربیع الثانی بود که در مدینه، در خانه عبدالله بن علی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)، نوزادی دیده به جهان گشود با نام عبدالعظیم که بعدها از محدثان بزرگ و عالمی گران قدر و باتقوا شد.
خانواده نقشی مهم در شکل گیری شخصیت آدمی دارد و از عوامل مؤثر در تربیت شمرده می شود؛ زیرا انسان، حساس ترین زمان رشد و تربیت خود را در خانواده می گذراند و هرگاه زمینه پرورش صحیح به وجود آید، انسان های بزرگ و شایسته شکل می گیرند. حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)نیز در خانواده ای از سلالة خاندان پیامبر(ص)دیده به جهان گشود که با پنج واسطه به امام حسن مجتبی(ع)می رسد. این ریشه خانوادگی غیر از این که زمینة رشد و تکامل انسانی او به شمار می آید، بزرگی و اصالتی است که از ارج و ارزش خاصی برخوردار است.
یکی از ویژگی های مهم زندگی حضرت عبدالعظیم(ع)
این بود که توفیق یافت تا محضر پر فیض سه حجت الهی را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره مند شود و سخنان و روایات آنان را به نسل های بعد منتقل نماید. وقتی امام رضا(ع)در مدینه به سر می برد، برای حضرت عبدالعظیم(ع)امکان دیدار با حضرت فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت که امامت به امام جواد(ع)رسید و در مدتی که امام(ع)در مدینه بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم(ع)فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می پرسید و جواب مکتوب از ایشان دریافت می کرد.
پر بهره ترین و حساس ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم(ع)، دوران امام هادی(ع)بود؛ اگر چه امام هادی(ع)بخشی از عمر پر برکت خود را در منطقه ای حفاظت شده نظامی و تحت نظر، در سامر گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود، اما حضرت عبدالعظیم(ع)در همان زمان هم به محضر امام هادی(ع)می رسید و از ایشان رهنمود می گرفت.
علت هجرت از مدینه به ری:
با ظلم و خفقانی که در زمان امام جواد و امام هادی(ع)وجود داشت و این امامان معصوم(ع)دستگیر و تبعید می شدند، سادات و پیروان اهل بیت: زیر شکنجه های بنی عباس، مظلومانه جان می سپردند و از ظلم و تجاوز دژخیمان عباسی مصونیت نداشتند. حتی وقتی متوکل عباسی از ملاقات حضرت عبدالعظیم(ع)با امام هادی(ع)ـ که در سامرا بودند ـ با خبر می شود و این ملاقات ها و انتقال پیام اهل بیت: به جامعه و مجاهدان ظلم ستیز را برای حاکمیت چند روزة خود خطرناک می بیند، دستور دستگیری و قتل حضرت عبدالعظیم(ع)را صادر می کند. ایشان نیز، هجرت از چنگال ظلم را بر ماندن در مدینه ترجیح می دهد و به منظور نشر معارف ناب اسلامی، وطن خود را ترک و در شهرهای مختلف به طور مخفیانه زندگی می کند تا به شهر ری می رسد و در خانه یکی از مؤمنان ساکن و به عبادت پروردگار مشغول می شود.[1]
با توجه به شرایط نامناسب شهرهای اسلامی در حجاز و تحت تعقیب بودن از سوی حاکمان جور، حضرت عبدالعظیم(ع)به شهر ری مهاجرت کرد. در سال 64 قمری، بعد از مرگ یزیدبن معاویه، در شهرهای حجاز و عراق، حرکت های ضد اموی و انتقام جویانه به حمایت از اهل بیت: شروع شد و از جمله شهرهایی که به عنوان مخالفت با بنی امیه از خود قیامی نشان داد، ری بود. به نظر می رسد با توجه به این زمینه مساعد انقلابی و نیاز آنان به هدایت بود که حضرت عبدالعظیم(ع)برای پرورش این غنچه های ناشکفته و تقویت استعدادهای پاک اسلامی، این شهر را به عنوان یک پایگاه تبلیغ و مبارزه، برای سکونت و فعالیت خود انتخاب کرد.
بنا به نظر برخی از علما، هجرت حضرت عبدالعظیم(ع)به شهر ری، به دستور امام هادی(ع)بوده است. [2]آزمون باورها و عرضه دیناز فرازهای حساس و درخشان زندگی حضرت عبدالعظیم(ع)که خود، دلیل دیگری بر فضیلت اوست، اظهار عقاید او در محضر امام زمان خود، امام هادی(ع)است. حساسیت این مرحله، به این خاطر است که چنین اقدامی، از یک سو نشانه صفا و صداقت اوست و از سوی دیگر، نشانه دین داری واقعی و احساس مسئولیتی است که وی در سایه علم و دانش خود، به اهمیت آن پی برده است. ایشان واقعه را چنین بیان می کند:بر آقا و مولای خود، علی بن محمد: وارد شدم. چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: مرحبا ای ابوالقاسم. به راستی که تو از دوستان ما هستی.عرض کردم: ای پسر پیامبر، می خواهم عقاید دینی خود را بر شما عرضه بدارم. اگر پسندیده باشد، بر آن ثابت باشم تا به لقای خداوند برسم.
امام(ع)فرمود: بگو، ای ابوالقاسم.عرض کردم: من معتقدم که خدا یکی است و مانند او، چیزی نیست و از دو حدّ ابطال و تشبیه بیرون است. خداوند، جسم و صورت و عرض و جوهر نیست؛ بلکه پروردگار اجسام را جسمیت داده و صورت ها را تصویر فرموده و اعراض و جواهر را آفریده است. او خداوند همه چیز و مالک و محدث اشیا است. معتقدم که محمد(ص)بنده و فرستاده او، خاتم پیامبران است و پس از وی تا روز قیامت پیامبری نخواهد بود. شریعت وی، آخرین شرایع بوده و پس از او دینی و مذهبی نخواهد بود. عقیده من درباره امامت، این است که امام بعد از حضرت رسول(ص)، امیرالمؤمنین(ع)علی بن ابی طالب(ع)است.
بعد از او حسن، پس از وی حسین و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و شما.در این هنگام حضرت هادی(ع)فرمود: پس از من، فرزندم حسن امام است؛ لیکن مردم دربارة امام بعد از او چه خواهند کرد؟.عرض کردم: ای مولای من، مگر آن چگونه است؟امام(ع)فرمود: امام بعد از فرزندم حسن، شخصش دیده نمی شود و اسمش بر زبان ها جاری نمی گردد تا خروج کند و زمین را پر از عدل و داد کند، همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.عرض کردم: من به این امام غائب هم معتقد شدم و اکنون می گویم، دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست.
طاعت آنان، طاعت پروردگار و معصیت و نافرمانی از آن ها، موجب معصیت اوست. من عقیده دارم که معراج و پرسش در قبر و همچنین بهشت و دوزخ و صراط و میزان حق اند و روز قیامت خواهد آمد و در وجود آن شکی نیست و خداوند همه مردگان را زنده خواهد کرد و نیز عقیده دارم که واجبات بعد از اعتقاد به ولایت و امامت، عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.در این هنگام حضرت هادی(ع)فرمود: ای ابوالقاسم، به خدا سوگند این ها دین خداست که برای بندگانش برگزیده است. بر این عقیده ثابت باش. خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد.[3]امام هادی(ع)دربارة مقام علمی حضرت عبدالعظیم(ع)، به یکی از یارانش چنین سفارش کرده اند:هرگاه در مسائل دینی خود در آن ناحیه ـ شهر ری ـ به مشکلی برخورد کردی، حکم آن را از عبدالعظیم حسنی سؤال کن.[4]
از این توصیه امام(ع)، شاید بتوان چنین برداشت کرد که حضرت عبدالعظیم(ع)در ناحیة ری، وکیل و نمایندة امام هادی(ع)بوده است و به همین دلیل، توانسته رهبری فکری جامعه اسلامی در آن منطقه را به عهده بگیرد و حمایت های فراوانی هم از محرومان و نیازمندان سادات به عمل آورد.یکی دیگر از ابعاد مهم عظمت مقام حضرت عبدالعظیم(ع)، علم و دانش و خدمات فرهنگی و هدایت گرانة ایشان می باشد. ایشان غیر از اینکه ناشر روایات و احادیث معصومین(ع)بوده، دو کتاب هم تألیف کرده است که در یکی از آن ها به خطبه هایی از امیرالمؤمنین(ع)پرداخته است و دیگری کتاب یوم و لیلة است که درباره وظایف و اعمال مستحبی و اخلاقی افراد در شبانه روز نوشته شده است، اما متأسفانه این کتاب نیز مانند بسیاری از آثار تاریخی دیگر، از بین رفته است.
عبدالعظیم در کلام علمای اسلام
سید جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، در میان فرزندان ائمه هدی:، از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه خود با عباراتی بدیع و بیاناتی لطیف او را ستایش کرده اند.
شیخ صدوق1 درباره ایشان می نویسد: حضرت عبدالعظیم(ع)شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده خدا و رسول خدا(ص)و مردم بوده است.[5]
صاحب بن عباد که یکی از علمای اهل تسنن و وزیر فخرالدوله بوده است، می نویسد: عبدالعظیم حسنی، مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خداپرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای توحید و عدل بسیار بود. در زمان خودش، در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرات ائمه: می نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.[6]
نجاشی نیز در کتاب رجال خود، دربارة شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع)می نویسد:
عبدالعظیم، در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد. وی در آن زیرزمین که مخفی گاه او بود، روزها را روزه داشت و شب ها را به نماز مشغول می شد.[7]
زندگی حضرت عبدالعظیم(ع)
آن قدر پر بار بود که توانست سه امام معصوم: را درک کند. همچنین، اخبار و روایات زیادی از امام رضا، امام جواد و امام هادی: روایت کرده است. بیان حدیث و انتقال آن، برای روشن گری و هدایت معنوی جامعه، از یک سو رسالت اسلامی است و از سوی دیگر، معیار فضیلت و امتیاز می باشد. امام صادق(ع)فرموده است: موقعیت و مقام یاران ما را از نظر ما، به اندازه ای که از ما حدیث نقل می کنند و معارف ما را درک می نمایند، بشناسید و آن را ملاک شخصیت و عظمت آنان قرار دهید.[8]بنابراین با توجه به این که شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع)برای کسب حدیث و درک آن و انتقال پیام امامان معصوم(ع)تلاش کرده است، می توان گفت به مقام والا و بلندی دست یافته است.
پی نوشت:
[1]. صادقی اردستانی، احمد، زندگانی حضرت عبدالعظیم(ع)
، ص 66 .
[2]. همان، ص 60 .
[3]. همان، ص 36.
[4]. قمی، عباس، منتهی الامال، ج 2، ص 246.
[5]. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80 .
[6]. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج 4، ص 208.
[7]. نجاشی، رجال، ص 247.
[8]. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 392.
………………………………………………………..
مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین (ع)
شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» می نویسد: «وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.»(3)
و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی - از شیعیان و موالیان شهر ری - با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:
«ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان.»(4)
عبدالعظیم در کلام علمای اسلام
سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان ائمه ی هدی (ع) از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می گردد:
- شیخ بزرگوار، صدوق می نویسد: «حضرت عبدالعظیم (ع)» شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده ی خدا و رسول خدا - صلی اللّه علیه و آله - و مردم بوده است.»(5)
صاحب بن عباد - که یکی از علمای اهل تسنن و وزیر فخر الدوله بوده است - می گوید:
«عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای توحید، و عدل بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و تقلید از حضرات ائمه (ع) می نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.»(6)
نجاشی نیز در کتاب «رجال» خود درباره ی شخصیت حضرت عبدالعظیم می گوید:
«عبدالعظیم (ع) در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را روزه می داشت و شب ها را به نماز مشغول می شد.»(7)
درمحضر سه امام
یکی از ویژگی های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجّت الهی را - که عبارتند: از امام رضا، جواد و امام هادی (ع) - درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل های بعد منتقل نماید. وقتی امام رضا (ع) در مدینه به سر می برد، برای حضرت عبدالعظیم (ع) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (ع) رسید، در آن مدت که امام نهم در مدینه بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (ع) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می کرد.
سرشارترین و حسّاس ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم، دوران امام هادی (ع) بود؛ گرچه امام هادی (ع) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه ی حفاظت شده ی نظامی و تحت نظر، در «سامرا» گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ امّا عبدالعظیم حسنی (ع) درهمان زمان هم به محضر امام هادی(ع) می رسید و از او رهنمود می گرفت.
علت هجرت به ری
علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد.
خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر (ص) و شیعیان ائمه (ع) بسیار سخت گیری می کردند. یکی از خشن ترین و بد رفتارترین این خلفا، «متوکل» بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار سیّدالشهداء (ع) را در کربلا تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می نمود. امام هادی (ع) با پنج نفر از خلفای عباسی - از جمله متوکّل - هم عصر بود. متوکّل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (ع) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت ها و ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد. حتّی چندین بار مأموران خلیفه به خانه ی امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه ی آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، اینگونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره ی پیروان آنان و شخصیت های رده ی بعدی، سختگیری و خوف و خطر بیشتری بود.
از آنجا که حضرت عبدالعظیم (ع) بعضا به خدمت امام هادی (ع) در سامرا می رسید و از محضرش استفاده می نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه ی عباسی، خودرا از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کرد و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود.(8)
حضرت عبدالعظیم در «ری»
حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد رِی شد و در محله ی «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیر زمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی خبر بودند و تنها افراد انگشت شماری از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. امّا با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را می شناختند و به خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند.(9)
آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار به گرد شمع وجودش طواف می کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله ی او حل می نمودند.
غروب خورشید
روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (س) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (ع) در آستانه ی محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (ع) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می برد، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می کشید.
بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در پانزدهم شوال 252هجری، غروب کرد(10) و در پی آن شعله ی دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه ی آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آنکه پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (ع) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.
قرن هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (ع)، با جلوه ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جانهای مشتاق و دلهای پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.
فضیلت و ثواب زیارت
فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسانهای والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و جهاد آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه ی معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد! (11)
وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده ای.(12)
اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه ی مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (ع)است؛ چراکه وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار(ع) را در شهرهای مختلف می گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.
گوهرهای ناب
حضرت عبدالعظیم (ع) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثّق ترین راویان احادیث از اهل بیت عصمت (ع) بود. نام وی در سلسله ی سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می درخشد. در پایان این نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومین (ع) برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (ع) مستقیما خود از امام معصوم (ع) شنیده است، بیان می کنیم.
رفتار مکتبی
امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظیم (ع) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چراکه اینها مایه ی نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند! من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود.»(13)
زیارت امام رضا (ع)
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از امام جواد (ع) روایت می کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا(ع)- را بامعرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می کنم.»(14)
انتظار فرج
حضرت عبدالعظیم می گوید: «امام جواد (ع) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آنچنان طولانی خواهد شد که مهدی (ع) از پشت پرده ی غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهدنمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد….بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.»(15)
پی نوشت ها:
3- کمال الدین، ج 2، ص 51.
4- اختران فروزان ری، ص 37.
5- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80.
6- امام زادگان ری، جلد 1، ص 74.
7- رجال نجاشی، ص 247.
8- روح و ریحان، ص 248.
9- امام زادگان ری، ج 1، ص 120.
10- همان منبع، ص 122.
11- کامل الزیارات، ص 324.
12- همان، ص 324.
13- اختصاص، ص 247.
14- عیون الاخبار، ص 341.
15- کمال الدین، ج 1، ص 188
………………………………………………………………..
عالم فرزانه، ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی در کتاب شریف «کامل الزیارات» درباره اهمیت زیارت سیّد کریم، عبدالعظیم حسنی علیه السلام به نقل از امام حسن عسکری علیه السلام زیارت آن جناب را چونان زیارت سیدالشداء میداند و چنین روایت میکند:
«یکی از یاران امام حسن عسکری علیه السلام میگوید: بر حضرت داخل شدم.
فرمود: کجا بودی؟
عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیه السلام رفته بودم.
فرمود: آیا نمیدانی اگر قبر عبدالعظیم را که نزدتان است، زیارت کنی، مثل آن است که حسین علیه السلام را زیارت کردهای؟»
(ابنقولویه قمی، 1389، ص375)
در پایان نوشتار، فرازی از مقام معظم رهبری در عظمت سیّد کریم، حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام نقل میکنیم:
«جناب عبدالعظیم مرد بسیار بزرگی است. مردم مقامات علمی این بزرگوار را نمیدانند…. تجلیل از جناب عبدالعظیم، تجلیل از علم و جهاد و زهد و تقواست. ایشان صائم النّهار و قائم الّلیل بوده است. در حالات ایشان نوشتهاند: در مدتی که ایشان در ری زندگی میکرد، همه روزها را روزه میگرفت و همه شبها را مشغول عبادت بود. اینها حقّاً و انصافاً چیزهای خیلی مهمّی است. در فضیلت ایشان روایات معروفی وارد شده است. حضرت هادی علیه السلام به یکی از اهالی ری که از زیارت امام حسین علیهالصّلاهوالسّلام میآمد، فرمود: «اگر میرفتی عبدالعظیم را زیارت میکردی، ثوابی را که از زیارت امام حسین علیه السلام نصیبت شده است به تو میدادند»… . آن روز، امام هادی علیه السلام میخواستند این مشعل در این نقطه از ایران بدرخشد. بیخود تعریف نمیکردند. میخواستند دلهای آحاد ملّتِ مسلمان را در این نقطه عالم به وسیله نور این مشعل که از انوار اهل بیت علیهم السلام است و آن روز از دنیا هم رفته بود و دیگر خطری او را تهدید نمیکرد، روشن کنند». (سخنان مقام معظم رهبری، 12 خرداد 1382)
امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم فرمودهاند:
«ای عبدالعظیم، سلام مرا به یارانم برسان و به ایشان بگو که شیطان را به دل خود راه ندهند. آنان را فرمانده به راستی در گفتار و ادای امانت. آنها را امرکن که در آنچه به کارشان نمیآید خاموشی گزینند، و ستیزهجویی را کنار نهند، و به یکدیگر روی آورند، و به دیدار هم روند که این مایه نزدیک شدن به من است.] به آنان بگو[ با در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند، چراکه من با خویش پیمان بستهام هر کس چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد، از خدا بخواهم او را در دنیا به سختترین عذاب گرفتار سازد و در آخرت در شمار زیانکاران باشد. نیز ایشان را آگاه ساز که خداوند نیکوکارِ آنها را بخشیده و از بدکارشان در گذشته است، مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا آزرده است یا در دل برای او بد خواسته است؛ که اگر چنین کند، تا از این اندیشه باز نگردد، خداوند او را نمیبخشاید. اگر بازگشت، ] خدا او را میآمرزد[ وگرنه روح ایمان از دلش رخت برمیبندد، و از ولایت من بیرون میرود، و از دوستیِ ما ] اهل بیت[ بهرهای نخواهد برد. به خدا پناه میبرم از این]فرجام بد[».2
1-. کمال الدین، ج، ص79.
2. بحارالانوار، ج 7، ص230، ح27.
آخرین نظرات