“از آنجا كه تغييرات اساسي و بنيادين در هر جامعه، وابستگي كامل به همي نهادهاي فكري و فرهنگي آن جامعه دارد، و نيز به دليل اهميت كارآيي و شدت تأثيرگذارياي كه در مسائل فرهنگي مشهود است، ميتوان به اين درك و دريافت رسيد كه رهبران خردمند و جوامعِ خواهان پيشرفت و اعتلاء، همواره بايد نگران اوضاع فرهنگي خود باشند؛ چه آنكه هر تحول و جهش مطلوبي، در پرتو رشد فرهنگي حاصل ميشود و به بار مينشيند.
خوشبختانه برخورداري فرهنگ ارزشمند ما از ريشههاي قوي و مانا، نگرشها و پويشهاي فرهنگي ما را قدرت و استحكام فزايندهاي ميبخشد؛ زيرا ما با فرهنگي رشد كردهايم كه تمامي جلوههاي افتخارآفرينَش، نمودهاي راستين فرهنگياند. نخستين جلوه باشكوه چنين ارزشي را ميتوان در ابتداي برنامههاي پيامبر عظيمالشأن اسلام يافت، كه رسالتش را با فرمانِ “خواندن” از سوي خداوند آغاز ميكند و پي ميگيرد. در همين فرهنگ مقدس است كه خداوند يگانه، به قلم و حرمت آن سوگند ياد ميكند و معجزي جاوداني آخرين سفير الهي را يك كتاب آسماني تشكيل ميدهد.
اين نشانههاي روشن، به افزودي پيشيني پُربار فرهنگي ما، يعني شمار كتابها و كتابخانهها و كتابنگاران، و ظهور و وجود بزرگان و نامآوران و اهالي دانش و انديشه و بينش در عرصي شكوفايي تمدن و گسترش فرهنگ مطلوب، ما را متقاعد ميسازد كه “كتاب” را يكي از برترين، زيباترين و مهمترين تجليات فرهنگي بدانيم و آن را از گرانسنگترين پديدهها و ميراث بشري به شمار آوريم.
كتاب، حتي در روزگار پيشرفتهاي چشمگير بشر در عرصههاي دانش و نوآوري و فرهنگ، نه تنها اهميت خود را از دست ننهاده، كه ابعاد گستردهتر و تازهتر و جلوههايي پايدارتر يافته است. بيگمان، آنان كه گامهاي بلندي در وادي پيشرفتهاي گوناگون برداشتهاند، هرگز با كتاب و كتابخواني بيگانه نبودهاند و يا اقبالي اندك بدان نداشتهاند؛ بلكه مطالعه را به عنوان يك عنصر اصلي و ضروري در زندگي خود دانستهاند.
كتاب بايد والاترين جايگاه را در گسترههاي فردي و اجتماعي دارا باشد؛ حال آنكه سوگمندانه و به دلايلي گوناگون، اكنون كتاب از چنين موقعيتي به شايستگي در جامعي ما برخوردار نيست و هنوز مطالعه به عنوان يك نياز دايمي براي همگان مطرح نميباشد. اين مسئله، با توجه به چنان پيشيني درخشان و درك ضرورتها و نيازهاي اين زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگري آن بايد از اولويتهاي زندگاني ما باشد.”
عنايت به اين مهم، به ويژه با اهتمام و تأكيدي كه مقام معظم رهبري به طور مداوم در زميني رشد و گسترش فرهنگ كتاب و كتابخواني در جامعه دارند، از يك سو، و به مناسبت هفته كتاب و كتابخواني، باعث فراهم آمدن اين مجموعه (حاوي گوشه هايي از نگرش رهبر معظّم انقلاب اسلامي به موضوع كتاب و كتابخواني) شد . اميد است كه به اين موضوع بيشتر اهميت داده شود و شور و رغبت به مطالعه را در دلهاي همگان برانگيزاند و به زدودن گرد فراموشي يا غفلت از چهري كتاب و كتابخواني مدد برساند؛ چندان كه كتاب هماره بر چكاد انديشهها و دلها بدرخشد و پيوسته بر ستيغ زندگاني در تجلي و نورافشاني بماند.
كتاب به عنوان يكي از مهمترين ابزار انتقال فرهنگ در طول تاريخ بشر همواره مورد كم لطفي قرار گرفته است.با ظهور فن آوري هاي جديد صنعت چاپ كه باعث رشد كميي كتاب هاي منتشر شده گرديد، ضرورت ايجاد و توسعه شبكه اطلاع رساني در جهت تبادل دانش، فرهنگ و همچنين توسعه اقتصادي صنعت نشر بيشتر نمايان ميشود.
از سويي قدرت سنت پاي مي فشارد و در مواردي از پذيرفتن تازه ها سر باز مي زند و تقابل سنت و مدرنيته ؛ اين تضاد هميشگي در فرهنگي زنده و پايدار كه ريشه در خاكي كهن دارد جان مي گيرد و اظهار حيات مي كند . اين دغدغه ايست سرشار از عشق . عاشقاني كه با مشقت بسيار به اشاعه ي فرهنگ نشر به صورت سنتي پرداخته اند و مايه فخر و مباهات ما بوده اند .
تاريخ ما پر است از كتابداران، خطاطان و كاتباني كه خود دانشمنداني بودند محيط و جامع نسبت به علوم زمانه ؛ دانش شناساني شاعر، خوشنويس و تذهيب پرداز و در هنر پرداختن به كتاب هاي خطي استاد، و بي جهت نبوده است كه احترام حرفه و مقامشان در تمامي دوران محفوظ مانده است.
ولي زمانه از تغيير پذيرفتن باز نمي ايستد و تحول و پيشرفت ، از دگرگوني ها و گسترش هاي دانش بشري ، جدا نيست . باعث تأسف است كه ما ايرانيان كه از ديرباز پشتوانه اي گران سنگ و سرگذشتي طولاني و طلايي در پيشرفت معارف بشري داشته ايم، اكنون كه در مقام سنجش برمي آييم ، با كاهش چشمگير فعاليت هاي فرهنگي در قرون اخير تاريخ كشورمان روبرو مي شويم ، به گونه اي كه كفـه ترازو به نفع گذشته مان سنگيني ميكند.
مهمترين مسئله اساسي و بنياني امروز، نحوه بينش و اشراف ناشر و كتابفروش نسبت به جامعه خود و از طرفي احترامي است كه بايد جامعه و دولت بدو بگذارد. اگر در دنياي قديم كاتب ، خادم فرهنگ جامعه بسته خويش بود، ناشر امروز ناگزير است كه از ديدي جهاني برخوردار باشد و با توجه به آنچه در سراسر دنياي پر شتاب مي گذرد به خدمتگذاري بپردازد، تا خادم راستين جامعه اي باشد كه در باليدن آن ناشر سرمايه گذاري كرده است. اگر در گذشته كتابفروشان ،خود از اهالي فرهنگ بوده اند ، اكنون شاهد دورافتادگي آنان از محتواي ارمغاني هستيم كه به خريداران عرضه مي دارند.
و امروز مي بايد از فن آوري هاي روز جهان در گسترش فرهنگ غني خود و شناساندن آن به جهانيان بيشتر و بهتر استفاده كند و با تكيه بر ريشه هاي عميق و جاودانه خود شاخه هاي درخت سترگ فرهنگ خويش را هرس كرده و به بلنداي تاريخ سرزمين كهن خود قد برافرازد. كودكان خود را با فرهنگ خويش آشتي دهد و غبار سرگشتگي فرهنگي را از چهره جوانان برومندمان بزدايد و در نشر و بسط اين فرهنگ ديرپا همت گمارد .
آخرین نظرات