سطوح فرهنگ ديني
ديدگاه پيش گفته در باب فرهنگ و فرهنگ ديني، به دستاورد مهم ديگري نيز مي انجامد که از منظردولت ديني حائز کمال اهميت است. وضعيت فرهنگي يک جامعه را مي توان در سطوح گوناگون مطلوبيت، تعريف و تقسيم بندي کرد(1)با توجه به ديدگاه مورد نظر در بازخواني فرهنگ و فرهنگ ديني در آينه ارکان چهارگانه، نکته اخير را مي توان چنين توضيح داد: که هر يک از ارکان فرهنگ جامعه (رفتار، گرايش ها، باورها و معلومات)، مي تواند در يکي از سطوح حد نامطلوب، حداقل، حد لازم، حد مطلوب و حداکثر باشد.
تعداد سطوح مزبور مي تواند کمتر يا بيشتر طراحي گردد و آنچه در اين نوشتار مي آيد، صرفاً براي تقريب به ذهن مي باشد. در ادامه، براي ترسيم روشني از موضوع، به ذکر يک مثال از ارکان و عرصه هاي گوناگون فرهنگ ديني مي پردازيم.
2-1- سطوح رفتار ديني
رفتار ديني مردم در جامعه، مثال و شاخه هاي فراواني دارد که در اينجا يک موضوع و سطوح گوناگون آن را بررسي مي کنيم. موضوع مورد نظر، رعايت حقوق ديگران توسط هر يک از شهروندان است. اين موضوع توسط تک تک افراد يا به صورت ميانگين در جامعه، مي تواند در يکي از وضعيت ها يا سطوح ذيل باشد:
الف - حد نامطلوب: در حالت نامطلوب، با وجود انواع نظارت ها، هشدارها، دستگيري ها، زندان ها و مانند اينها، شاهد انواع پايمال کردن حقوق مردم توسط يکديگر هستيم. روشن است، جامعه اي با اين حد نامطلوب از رفتار مرتبط با رعايت حقوق ديگران، در وضعيتي بحراني به سر مي برد و جرم و جنايت در آن بسيار فراگير خواهد بود.
ب - حداقل: در سطح حداقل، فرد يا جامعه فقط به شرطي حقوق ديگران را رعايت مي کنند که بر رفتار او نظارت شود و او نيز از مجازات ناشي از خطاي خود بترسد.
ج- حدلازم: فرد يا جامعه اگر در رعايت حقوق انسان ها رشد کنند و به سطح بالاتري برسند، نه تنها در شرايطي که قانون آنها را ملزم مي کند، بلکه بدون وجود قانون يا بدون بيم مجازات نيز حقوق ديگران را رعايت مي کنند. براي مثال، شخص دزدي نمي کند، حتي اگر مطمئن باشد کسي از سرقت او مطلع نخواهد شد، شخص از چراغ قرمز عبور نمي کند، حتي اگر پليس حضور نداشته باشد و مانند اينها.
اگر در سطح حداقل، محرک بيروني قانون، عامل رعايت حقوق ديگران بود، در سطح حد لازم، محرک دروني اخلاق، عامل رعايت حقوق ديگران است.
د- حد مطلوب: در اين سطح، علاوه بر رعايت حقوق ديگران (عدل)، مردم به يکديگر خدمت هم مي کنند (احسان). در چنين جامعه اي مؤسسات خيريه فراوان است، اقدامات عام المنفعه زياد مشاهده مي شود (مثلاً بسياري از پزشکان، ساعاتي را به معاينه رايگان افراد بي بضاعت اختصاص مي دهند) و مانند اينها.
ه - حداکثر: در اين سطح، رعايت حقوق ديگران از حد عدل و احسان هم مي گذرد و به ايثار مي رسد. فرد يا جامعه اي که به اين سطح رسيده، حاضر است از حقوق خود بگذرد و امتياز اختصاصي خود را به ديگري بدهد؛ براي مثال، خود گرسنه بخوابد و غذاي خويش را به مستمند بدهد. مطالب مذکور را مي توان در جدول (1)خلاصه کرد:
2-2- سطوح گرايش ديني
گرايش ديني مردم نيز مثال ها و شاخه هاي فراواني دارد که در اينجا براي نمونه، موضوع حب و بغض نسبت به افراد را مورد بررسي قرار مي دهيم.
الف- حد نامطلوب: فرد يا جامعه از نظر حب و بغض نسبت به افراد در حالت نامطلوب يا بحراني، نسبت به شخصيت هاي ظالم احساس و ابراز علاقه و نسبت به شخصيت هاي صالح، احساس و ابراز تنفر مي کنند. مثال بارز اين حالت، شيطان پرستي است. اين احساس علاقه يا تنفر مي تواند در حالتي فرضي، مانند ديدن يک فيلم سينمايي يا خواندن يک رمان به وجود آيد.
ب- حداقل: در اين حالت فرد يا جامعه، نسبت به شخصيت هاي ظالم علاقه دارند و نه نسبت به شخصيت صالح انزجار و تنفر. به عبارت ديگر، فرد يا جامعه در اين سطح نسبت به شخصيت هاي گوناگون، بي تفاوت هستند.
ج- حد لازم: در اين سطح فرد يا جامعه، نه تنها نسبت به شخصيت هاي ظالم احساس علاقه نمي کنند، يا بي تفاوت نيستند، بلکه احساس و ابراز تنفر مي کنند؛ همچنين نه تنها نسبت به شخصيت هاي صالح احساس تنفر نمي کنند، يا بي تفاوت نيستند، بلکه احساس و ابراز علاقه مي کنند.
د- حد مطلوب: فرد و جامعه اي که به اين سطح برسند، تنفر از ظالمان و علاقه به صالحان را از حالت کلي خارج نموده و به مصاديق آن مي پردازند؛ يعني از ظالمان خاص و در رأس آن، دشمان اسلام متنفر و به صالحان خاص و در رأس آن، پيشوايان اسلام علاقه مند هستند.
ه - حداکثر: در اين سطح، فرد و جامعه از ظلم ظالم متنفر و به عمل نيک افراد صالح علاقه مندند. در اين سطح، وقتي به ظالمي اشاره مي شود، ظلم او مورد تنفر قرار مي گيرد و تمام افراد موجود يا فرضي آن، به خاطر زشتي آن ظلم و خطا منفور واقع مي شوند. همچنين وقتي به فرد صالحي اشاره مي شود، عمل صالح او فهميده مي شود و وقتي از عمل نيک و صالحي ياد مي شود، تمام افراد موجود يا
فرضي آن عمل، به خاطر زيبايي و حسن آن عمل، محبوب شناخته مي شوند. مطالب مزبور را مي توان در جدول(2 )خلاصه کرد:
2-3- سطوح باور ديني
در اين مثال ها و شاخه هاي فراوان باورهاي ديني مردم، باور مردم به سلسله هاديان بشر را مورد بررسي قرار مي دهيم.
الف - حد نامطلوب: در اين سطح، فرد يا جامعه معتقد هستند خدا وجود دارد، اما هرگز کسي را براي هدايت بشر نفرستاده و يا اصلاً خدايي وجود ندارد و به تبع، پيامبري هم فرستاده نشده است.
ب- حداقل: در اين سطح، چنين باوري وجود دارد که خداوند به خاطر خيرخواهي و رحمتش نسبت به انسان ها، سلسله پيامبراني را به عنوان هاديان بشريت مبعوث داشته است. (نبوت عامه)
ج - حد لازم: مطابق با باور فرد يا جامعه در اين سطح، مصاديق خاص پيامبران و به ويژه پيامبرخاتم روشن است، يعني چنين باوري وجود دارد که محمد بن عبدالله فرستاده خدا و خاتم پيامبران است. (نبوت خاصه)
د - حد مطلوب: فرد يا جامعه اي که به اين سطح برسند، معتقدند پرونده نبوت بسته شده، اما هدايتگري خداوند ادامه دارد، يعني خداوند همواره افرادي را در ميان بشريت قرار مي دهد که پيامبر نيستند، اما نقش هدايتگري را ايفا مي کنند. (امامت و به ويژه مهدويت)
ه- حداکثر: در اين سطح، فرد يا جامعه باور دارند، در زمان عدم حضور امام، به توصيه خود امامان (ع) بايد هداييتگري را از افراد عادل و اسلام شناس انتظار داشت (وظايت فقيه)
2-4- سطوح اطلاعات ديني
مردم جامعه، اطلاعات زيادي در باب ابعاد گوناگون دين و دينداري دارند که براي نشان دادن امکان سطح بندي اين اطلاعات از باب نمونه، به بررسي اطلاعات مرتبط با مقايسه اديان و فرق مي پردازيم.
الف - حد نامطلوب: دراين سطح، نه تنها فرد يا جامعه مسلمان نسبت به برتري فرقه يا دين خود نسبت به ديگر فرق و اديان، چيزي نمي دانند، بلکه مطالبي هم در باب برابري اديان از حيث نجات بخشي شنيده اند. اين سطح از اطلاعات، به راحتي مي تواند به باور به«پلوراليسم ديني» يا«کثرت گرايي ديني» بينجامد.
ب- حداقل: در اين سطح، مخاطب ما از سلسله انحرافات و ضعف هاي اساسي موجود در اديان و فرق ديگر مطلع است؛ براي مثال، به تفاوت اديان آسماني و غير آسماني و خرافات اديان غير آسماني آگاه است و يا از منشأ مکاتب انحرافي اطلاعاتي دارد.
ج - حد لازم: در اين سطح، فرد يا جامعه مي فهمند اديان و فرق ديگر، نه تنها باطله، بلکه حق ستيز هستند؛ براي مثال، اطلاعاتي کسب مي کنند درباره
دشمني هاي مکاتب خود ساخته و دين نماها عليه دين و دينداري، يا دشمني هاي استکبار جهاني براي مخدوش نشان داده چهره مسلمانان.
د - حد مطلوب: فرد يا جامعه اي که به اين سطح از اطلاعات مرتبط با مقايسه اديان و فرق رسيده اند، اطلاعات مقايسه اي بيشتري ميان دين خود و ديگر اديان در عرصه هاي گوناگون دارند؛ براي مثال، يک مسلمان مي داند حرمت گوشت خوک در اسلام چه ابعادي دارد که مسيحيت به آن بي توجه است، يا مي داند خليفه دوم دستور به منع کتابت حديث داده و از اين رو، احاديث اهل سنت پس از پيامبر صلي الله عليه و آله با فاصله اي بيش از صد ساله نوشته شده اند.
ه -حداکثر: فرد يا جامعه، وقتي به اطلاعات حداکثري از اطلاعات مقايسه اي مي رسند که از اشکالات و شبهات وارد بر دين خود آگاه هستند و مي توانند به آنها پاسخ دهند.
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات