ولادت امام جعفر صادق(ع) :
امام جعفر صادق (ع) نيز در روز جمعه، ، هفدهم ربيع الاول سال 83 قمري (به هنگام طلوع فجر و به روايتي در روز دوشنبه ) ديده به جهان گشود و عالم انساني را با انوار طيّبه خويش تابناک نمود. شيعيان و محبّان اهل بيت(ع)وي را به “صادق آل محمد(ص)” ميشناسند. زيرا آن حضرت، هرگز سخني جز راست و درست، چيزي نفرمود.
آن حضرت با تشکيل حوزه علميه و تعليم شاگردانش، تحول شگرفي در جهان اسلام و مذهب شيعه پديد آورد و جهانيان را با اسلام ناب محمدي (ص) و مکتب حيات بخش اهل بيت (ع) آشنا ساخت. به همين جهت، وي را پايه گذار مذهب “اماميه” دانسته و شعيان امامي اثناعشري را “شيعه جعفري” ميگويند.
امام جعفر صادق (ع) :
هر كه به يك زندگي ساده از خدا راضي باشد خدا هم به عمل اندك او راضي شود.
مادر بزرگوار و دانشمند:
مادر آن حضرت ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابي بکر است که امام صادق از طرف نسب مادري به ابي بکر مي رسد. ايشان در باره مادر بزرگوارشان فرمودند: و کانت أُمي ممن آمنت و اتّقت و احسنت والله يحب المحسنين: مادر من ا ز کساني است که ايمان آورد و تقواي الهي پيشه ساخت و کار نيک انجام داد و خدا نيکوکاران را دوست مي دارد.(7)
مسعودي در اثبات الوصيه ص 178 مي نويسد: أُم فروه از تمامي زنان زمان خود با تقواتر بود و احاديث فراواني از علي بن الحسين(ع) روايت کرده است.
سيماي نوراني امام صادق عليه السلام:
امام ششم شيعيان سيمايي بسيار نوراني و ملکوتي داشتند.عمروبن ابي مقدام مي گويد: هرزمان به چهره جعفربن محمد مي نگريستم يقين مي کردم که او از دودمان پيامبران است.(9) اين سيماي نوراني و ملکوتي در تمام ائمه معصوم ما وجود داشت که رسول خداصلي الله عليه و آله در اوج و کمال اين سيما بودند و عامل جذب و دلربايي مردم مي گشتند و بسياري از دشمنان بدليل همين هيبت سيماي وجودي جرأت نزديک شدن به ايشان را نداشتند.آنچه که اين شهر آشوب در مناقب ذکر مي کند به همين اصل مربوط است. او مي نويسد: مفصل بن عمر گفت چندين بار منصور تصميم گرفت امام صادق عليه السلام را به قتل برساند اما هر گاه کسي دنبال حضرت مي فرستاد که ايشان را بياورد به محض اينکه به امام نگاه مي کرد وحشت او را فرا مي گرفت واز قتل امام صرف نظر مي کرد…(10) از اين دسته روايات در باره ساير امامان معصوم نيز ذکر شده است که جاي بررسي دارد.
امام جعفر صادق عليه السلام از نظر شمايل جسماني مردي معتدل و متوسط القامه،زيباروي و خوش سيما و داراي موي مشکي و مجعّد بود و ميان استخوان بيني اش کمي برجستگي داشت.در قسمت بالاي پيشاني اش خالي از مو و بر گونه اش خالي مشکين و در بدنش چند خال سرخ وجود داشت و نازک پوست بود.(11)
دوران حيات سياسي:
امام جعفر صادق عليه السلام حدود سي سال پيش از امامت خويش در دوران جدشان امام سجاد و پدر بزرگوارشان امام باقر عليه السلام سپري شد که حدود 19 سال از زندگاني ايشان در دوران امامت پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) بود که همراه پدر دست به فعاليتهاي سياسي و فرهنگي مي زدند و پايه هاي بزرگ نهضت فرهنگي علمي را پي زيزي مي نمودند که هدف تثبيت اصول و مباني اعتقادي اسلام و گسترش اسلام ناب محمدي در جامعه اسلامي بود.و همين نهضت فرهنگي باعث شد تا مکتبي اصيل در اسلام شکل گيرد و هزاران اسوه علم و تقوا در اين مسير تربيت شوند.
فعاليتهاي وسيع و گسترده ايشان همزمان با حکمراني چندين خليفه اموي بود که به ترتيب عبارتند از: 1-هشام بن عبدالملک 2-وليدبن يزيدبن عبدالملک 3-ابراهيم بن وليدبن عبدالملک 4-مروان بن محمد معروف به«مروان حمار»آخرين خليفه اموي.
علاوه بر اين حضرتش با تني چند از خلفاي عباسي مانند عبدالله بن علي بن عبدالله بن عباس معروف به سفّاح و برادرش منصور دوانيقي همعصر بود.
مکارم اخلاق:
نهاد و سرشت پاک ائمه اطهار بدليل عصمت بر همگان آشکار است واين عصمت از رسول خدا(ص) سرچشمه مي گيرد و تا وجود پاک چهاردهمين معصوم ادامه دارد.بنابراين وصف قرآن کريم به داشتن خُلق عظيم براي رسول خداصلي الله عليه و آله بدون شک بر فرزندان معصوم جانشينان به حق ايشان نيز صدق مي کند. در جايي امام صادق(ع) توصيه مي نمايند که:
کونوا دعاة الناس بغير السنتکم ليروا منکم الورع والاجتهاد الصلوة والخير فإنّ ذلک داعية.«با غير زبان دعوت کننده مردم به سوي حق باشيد تا آنان از شما ورع، کوشش، نماز، و کار خير را ببينند زيرا اين روش بهتري روش دعوت کردن آنها به سوي حق است.»(12)
مالک بن اُنس پيشواي مذهب مالکي مي گويد:جعفربن محمد در زندگي اش از يکي از سه حالت بيرون نبود، يا روزه بود يا نماز مي گزارد و يا ذکر مي گفت او از عابدان بلند مرتبت و زاهدان والا مقامي بود که از خدا مي ترسيد… سالي در سفر حج در محضر حضرتش بودم، زماني که مرکبش به ميقات رسيد تا مي خواست تلبيه بگويد صدايش در حلقوم مي بريد و نزديک بود که از مرکب بر زمين افتد.عرض کردم اي پسر رسول خدا ناگزير از گفتن تلبيه هستيد فرمود اي پسر ابوعامر در محضر خدا جسارت کنم و لبيک اللهم لبيک بگويم در حالي که بيم دارم خداوند در پاسخم بفرمايد لا لبيک و لاسعديک(13) حضرتش به هنگام نماز و تلاوت آيات الهي چنان حالي پيدا مي کرد که گويي با پرودگارش حضوري گفتگو مي کرد. وي يکبار در نماز و در حال قرائت حمدو سوره بيهوش شد و چون پس از نماز از علت بروز چنين حالتي از او پرسيدند فرمود:من پيوسته آيات الهي را تکرار مي کرد.تا آنکه حالي به من دست داد که احساس کردم آيات را از خداوند به صورت شفاهي مي شنوم.(14)
ايشان در زير لباسهايش پيراهني زبر و خشن مي پوشيد و روي آن جبّه اي پشمين و بر روي آن پيراهني زبر بر تن مي کرد و در اين مورد تأسي به سيره اجدادخويش مي نمود و راجع به زهد در دنيا مي فرمود:من زهّد في الدنيا أثبت الله الحکمة في قلبه وانطق بها لسانه و بصّره عيوباالدنيا، داءها و دواءها وأخرجه من الدنيا سالماً الي دارالسّلام «هر کسي در دنيا زهد ورزد خداوند حکمت را در دل او جايگزين و زبانش را بدان گويا مي کند و او را نسبت به عيبهاي دنيا، دردها و درمانهايش بينا مي سازد و سالم به سوي دارالسلام خارج مي کند.(15)
جود و بخشش و سخاوت سيره عملي وهميشگي ائمه اطهار بوده است و منحصر به امام خاصي نيست. آن حضرت نيز همواره به نيازمندان کمک مي نمود.روزي نيازمندي از حضرت تقاضاي کمک کرد امام هر چه در اختيار داشت به وي داد.فرد نيازمند مبلغ را گرفت و پس از سپاس از امام رفت. بعد از چند قدمي امام او را صدا زدند و به وي فرمودند:رسول خداصلي الله عليه وآله فرموده است: بهترين بخشش آنست که طرف را بي نياز کند.با اين بخشش تو را بي نياز نکرديم.بنابراين نگين انگشتري را بگير و دقت کن که براي آن ده هزار درهم داده ام به هنگام نيازمندي آن را به همين قيمت بفروش.(16)
هشام بن سالم مي گويد:روش امام صادق عليه السلام اين بود که چون پاسي از شب مي گذشت مبلغي پول بر مي داشت و کيسه اي نان و گوشت بر دوش مي گرفت و براي نيازمندان مدينه مي برد.
ايشان در مورد صدقه بسيار سفارش مي نمودند، هارون بن عيسي گويد:امام صادق عليه السلام به پسرش محمد فرمود: از پولي که براي مخارج خانه گذاشته ايم چقدر باقي مانده؟ عرض کرد:چهل دينار، فرمود:تمام آن را به عنوان صدقه به مستمندان بده.عرض کرد:جز همين چهل دينار چيزي نمانده است حضرت فرمود:تمام آنرا صدقه بده.خداي متعال به جاي آن خواهد فرستاد آيا نمي داني هر چيزي کليدي دارد و کليد روزي صدقه است.محمد همه آن چهل دينار را صدقه داد.بيش از ده روز نگذشت که از جايي براي امام صادق عليه السلام چهار هزار دينار رسيد.حضرت فرمود:پسرم: ما چهل دينار به خدا داديم و ا و در عوض چهل هزار دينار به ما داد.(بحارالانوار ج47 ص38) از حديثي که اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه دارند فهميده مي شود که صدقه روزي را زياد مي نمايد.ايشان مي فرمايند:إذا املقتم فتاجروا الله باصّدقة:چون تنگدست شديد با صدقه دادن با خداي معامله کنيد.
شرايط سياسي:
دوران امام صادق عليه السلام از نظر سياسي-اجتماعي با فراز و نشيبها و تحولات مهمي روبرو بود.
در واقع امام صادق عليه السلام نتيجه کامل يک قرن پس از رسول خدا بودند که با همه تحولات علمي و فرهنگي وسيع که در اين دوران شکل گرفت، در نظر مورخان دوران بي ثباتي سياسي و بروز فتنه ها و آشوبها در جامعه اسلامي است.بني اميه حکومت را موروثي مي دانستند و بدعتهايي در اين بوجود آوردند و بطور علني به مخالفت با قرآن و سنت پيامبر برخاستند.سوء استفاده از بيت المال و گرايش به تجمل و سرگرم شدن به ساز و آواز و ظلم و تعدي به شيعيان عوامل انقاض آنان بود.
با سقوط حکومت اموي در هيجد همين سال امامت امام صادق عليه السلام عباسيان بر مسند خلاقت تکيه زدند آنان پس از استوار ساختن پايه هاي حکومت خود در مقابل اسلام علوي و رهبران آن در بعضي ابعاد ظلم و جنايت بر بني اميه پيشي گرفتند.تا جايي که کساني که هر دو عصر را درک نموده بودند چنين آرزو مي کردند:
يا ليتَ عدل بني العباس عادلنا
أنَّ عدل بني عباس في النّار
«کاش ستم مروانيان براي ما باز مي گشت و عدالت عباسيان در آتش مي افتاد.»
از جمله ويژگي هاي برجسته سياسي اين دوره پيدايش و گسترش شورشها و قيامها عليه حکومتداران است که مي توان بطور خلاصه به آن اشاره کرد.
1-قيامها در دوران امويان:شورش حارث بن سريج سال 116 در خراسان قيام کرد و مردم را به بيعت براي «الرضا من آل محمد» فرا خواند، قيام زيدبن علي در سال 121 ه در کوفه که در جنگي نابرابر پس از دو روز مقاومت به شهادت رسيدند.(18)به گفته مورخان زيد از نظر علم، زهد، شجاعت، تقوا و دينداري از بزرگان و چهره هاي سرشناس خاندان هاشمي بود. هشام از قيام او فوق العاده وحشت داشت و مصممم بود بشدت با خطرات او مقابله کند. امام صادق عليه السلام فرمود:خدا عمويم زيد را رحمت کند، هرگاه پيروز مي شد به قرار خود وفا مي کرد، عمويم زير مردم را به رهبري شخص برگزيده اي از آل محمد دعوت مي کرد وآن شخص منم.(19)
قيام يحيي بن زيد که به انگيزه انتقام خون پدر و اداي تکليف در دوران وليدبن يزيد به سال 125 صورت گرفت .،قيام عبدالله بن معاويه علوي در سال 127 در کوفه رخ داد.
قيامها در دوران عباسيان:
بني عباس هر چند با شعارهاي علويان و حمايت مردمي توانستند حکومت را قبضه کنند اما از آن جايي که سنگ بناي حکومتشان بر باطل بود در اندک زماني پس از حکومت چهره ضد اسلامي و ضد علوي خويش را نشان دادند.مهمترين قيامهايي که در دوران امام صادق عليه السلام رخ داد عبارتست از:
شورش مردم جزيره در سال 133 عليه حکومت سفاح، شورش مردم موصل در 123 عليه سفاح، قيام محمدبن عبدالله بن حسن معروف به نفس زکيّه در سال 141 در مدينه، قيام ا براهيم بن عبدالله بن حسن در سال 145 در بصره و پس از تسلط بر بصره نمايندگاني به ا هواز، فارس فرستاد و نهضتي شکل گرفت.(20)
منبع :(اصول كافي ، ج 3 ، ص 207)
آخرین نظرات