فرم در حال بارگذاری ...
موضوعات: "پژوهش" یا "همایش ها" یا "جلسات دفاعیه" یا "چکیده پایان نامه ها" یا "مقالات" یا "ارائه موضوعات جدید"
21- قالَ (عليه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ.([21])
فرمود: هركس مؤمنى را طعام دهد، خداوند از ميوه هاى بهشتى روزى او گرداند.
22- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ إلىَ الْمَوْقِفِ عَلى ناقَةِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّةِ يُباهى بِهِ الْمَلائِكَةَ.([22])
فرمود: كسى كه برادرش را (و هركس كه در مسير راه بدون وسيله است) سوار وسيله نقليه خود كند ـ و حتّى الإمكان او را به مقصد برساند ـ خداوند متعال او را در قيامت سوار شترى از شترهاى بهشتى مى گرداند ـ كه سريع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختى هاى محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار مى كنند.
23- قالَ (عليه السلام): إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلى أخيهِ فى بَيْتِهِ، فَلْيَقَعُدْ حَيْثُ يَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَيْتِ أعْرَفُ بِعَوْرة بَيْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَيْهِ.([23])
فرمود: هنگامى به منزل يكى از برادران و دوستانتان وارد شديد، هر كجا به شما گفت بنشينيد، بپذيريد و همانجا بنشينيد، چون كه صاحب منزل بيش از ديگران به اسرار منزل خود آشنا و آگاه است.
24- قالَ (عليه السلام): اَلْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الْفَتّانينَ الْمشّائينَ بِالنَّميمَةِ.([24])
فرمود: بهشت ـ و نعمت هاى حيات بخش آن ـ براى اشخاص فتنه گر و سخن چينِ آشوب طلب، حرام است.
25- قالَ (عليه السلام): إنّا نَأمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلاةِ إذا كانُوا بَنى خَمْسِ سِنين، فَمُرُوا صِبْيانَكُمْ إذا كانوا بَنى سَبْعِ سِنين.([25])
فرمود: ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگى به انجام نماز دستور مى دهيم، ولى شما ـ دوستان و پيروان ما ـ فرزندان خود را از سنين هفت سالگى وادار به نماز نمائيد.
26- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ جِنازَةً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللهُ لَهُ اَرْبَعينَ كَبيرَةً.([26])
فرمود: هركس جنازه اى را تشييع نمايد و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را مى آمرزد.
27- قالَ (عليه السلام): خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.([27])
فرمود: بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال كه از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و از خداوند شرم و حيا كن ـ در انجام گناهان ـ به جهت آن كه از هر چيزى به تو نزديك تر است.
28- قالَ (عليه السلام): الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَحَيْثُ ماوَجَدَ أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْيَأخُذْها.([28])
فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندى است براى ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس يافت شود بايد آن را دريافت نمايد.
29- قالَ (عليه السلام): فِي الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعينَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.([29])
فرمود: نمك شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمك مى شناختند به چيزى غير از نمك مداوا و درمان نمى كردند.
30- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَيْرِ ذَنْب.([30])
فرمود: همانا مؤمنى كه با برادر مؤمنش ديدار و مصافحه نمايد، گناهانشان ريخته مى شود و بدون گناه از يكديگر جدا خواهند شد.
31- قالَ (عليه السلام): مَثَلُ الْحَريصِ عَلَى الدُّنْيا مَثَلُ ذَرْوَةِ الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمّاً.([31])
فرمود: تمثيل افراد حريص به مال و زيورآلات دنيا همانند كرم ابريشمى است كه هر چه اطراف خود بچرخد و بيشتر فعاليّت كند و تارهاى ابريشم را به دور خود بپيچد، خارج شدنش از بين آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غير ممكن مى شود تا جائى كه چاره اى جز مرگ نداشته باشد.
32- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا يَشْتِمُهُ، وَ لا يُحَرِّمُهُ، وَ لا يُسيىءُ بِهِ الظَّنَّ.([32])
فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، بايد او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نكند، و او را از خوبيها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد.
33- قالَ (عليه السلام): اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى الدّينِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النائِبَةِ، وَ تَقْديرُ الْمَعيشَةِ.([33])
فرمود: تمام كمالات - معنوى و مادّى انسان - در فقاهت و شناخت دقيق و صحيح مسائل دين و معارف الهى است; و صبر و شكيبائى در مقابل ناملايمات، و نيز زندگى را با تدبّر و مديريّت برنامه ريزى كردن مى باشد.
34- قالَ (عليه السلام): صِلِةُ الاْرْحامِ تُزَكّي الاْعْمالَ، وَ تُنْمِى الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى، وَ تُيَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِىءُ فِى الاْجَلِ.([34])
صله رحم نمودن (پنج فايده دارد:) موجب تزكيه اعمال و عبادات مى شود، سبب رشد و بركت در اموال مى گردد، بلاها، آفات; و گرفتارى ها را دفع و بر طرف مى نمايد، حساب (قبر و قيامت) را آسان مى گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخير مى اندازد.
35- قالَ (عليه السلام): فَضْلُ صَلاةِ الْجَماعَةِ عَلى صَلاةِ الرَّجُلِ فَرْداً خَمْساً وَ عِشْرينَ دَرَجَةً فِى الْجَنَّةِ.([35])
فرمود: فضيلت و برترى نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بيست و پنج درجه از مقامات بهشتى است.
36- قالَ (عليه السلام): وَ أمَّا الْمُنْجِيات: فَخَوْفُ اللهِ فِى السِّرَ وَ الْعَلانِيَةِ، وَ الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَةُ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ السّخَطِ.([36])
فرمود: از اسباب نجات، ترس از خدا در خفاء و آشكارا است، رعايت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى نيازى و نيازمندى، نيز رعايت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى خوشى و ناراحتى.
37- قالَ (عليه السلام): لا تَنالُ وِلايَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.([37])
فرمود: ولايت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را كه داراى عمل ـ صالح ـ و نيز پرهيز از گناه داشته باشند.
38- قالَ (عليه السلام): إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبيِّكُمْ كُلَّ عَشيَّةِ خَميس، فَلْيَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ يُعْرِضَ عَلى نَبيِّهِ الْعَمَلَ الْقَبيح.([38])
فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در هر شب جمعه بر پيغمبر اسلام عرضه مى گردد، پس حياء كنيد از اين كه عمل زشت شما را نزد پيغمبرتان ارائه دهند.
39- قالَ (عليه السلام): مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَلايَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.([39])
فرمود: هركس راه هدايت و سعادتى را بگشايد و يا به ديگران تعليم دهد، اجر و پاداش او همانند كسى است كه به آن كار خير عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل كنندگان كسر شود.
40- قالَ (عليه السلام): اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَةِ، وَ كِتْمانُ الصَّدَقَةِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ الْمُصيبَةِ.([40])
فرمود: چهار حالت از كنزهاى نيك و پسنديده است: پوشاندن نياز و حاجت خود را از ديگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور مخفيانه و محرمانه، دردها و مشكلات و ناراحتى ها را تحمّل كردن و هنگام مصيبت و حوادث، جزع و داد و فرياد نكردن.
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
مسجد، خانهای است برای ارتباط ویژه با معبود. خانهای که دائم، مؤمنان در آن نور میپراکنند و نیز نور میگیرند. برای اینکه بهتر با جایگاه مسجد آشنا شویم به چند روایت زیبا در این رابطه میپردازیم.
خانههای نور
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) در حدیثی قدسی فرمودند:« قالَ اللّه تَبارَكَ وتَعالى: ألا إنَّ بُيوتي فِي الأَرضِ المَساجِدُ، تُضيءُ لِأَهلِ السَّماءِ كَما تُضيءُ النُّجومُ لاِهلِ الأَرضِ [1]خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرمود: آگاه باشيد كه خانههاى من در زمين، مساجدند كه به سانِ درخشش ستارگان براى اهل زمين، بر آسمانيان، نورافشانى مىكنند». این جمله از زبان خود خداست و معنایی عمیق را در قالب مثالی دقیق بیان میدارد. خداوند نیازمند جا و مکان نیست و هیچ شبیهی ندارد. امام علی (علیه السلام) در توصیف خداوند متعال میفرمایند: « ولا كانَ في مَكانٍ فيَجوزَ عَلَيهِ الانتِقال[2]ُ در جايى نيست، تا جا به جا شدن در حقّ او روا باشد». بلکه او در همه جا هست: « إنَّهُ لَبِكُلِّ مَكانٍ، و في كُلِّ حِينٍ و أوانٍ، و مَعَ كُلِّ إنسٍ و جانٍّ [3] او در هر جا و در هر زمانى و با هر انس و جنّى هست». آری با خدا در هر جایی میشود ارتباط برقرار کرد و این ویژگی خدای بیهمتاست؛ امّا در مسجد بهتر این ارتباط برقرار میشود و دل انسان شوق بیشتری برای ارتباط دارد و فضای معنوی مسجد برای حلّ هر مشکلی مفید و کارساز است حتّی مشکلات مادّی!
خانهای برای نیاز
همه انسانها به خانه نیاز دارند، امّا راز لزوم خانهای برای خدا، در مسأله نیاز انسانها به خداست! خودش فرمود: « يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد [فاطر/15] اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!». فقیر کسی است که به روی پای خود نمیتواند بایستد و نیاز دارد تا کسی او را کمک کند. به راستی که همه انسانها برای ادامه حیات و بقائشان به خداوند نیاز دارند؛ حتّی اگر خودشان ندانند و یا به خداوند اعتقادی نداشته باشند. باید جایی باشد تا انسانها فارغ از هر چیز دیگر روح خود را از سرچشمهاش سیراب کنند و ارتباطی از جنس عشق بیافرینند! همچنانکه فرمود: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُون [سجده/9]سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد امّا كمتر شكر نعمتهاى او را بجا مىآوريد!».
شاید فقیر، خانه داشته باشد؛ امّا شاه هم باید خانه داشته باشد تا سائل برای رفع حاجتش به سوی او بیاید.
همه برای خدا خانه بسازیم!
پیامبر خدا فرمودند:« المَسجِدُ بَيتُ كُلِّ مُؤمِنٍ [4] مسجد، خانه هر مؤمنى است». یعنی خدا خانه خود را خانه مؤمن میداند و همه مؤمنان را به خانهاش راه میدهد. حال آیا سزاوار است که مؤمنان، خدا را به خانهشان راه ندهند؟! چگونه باید خدا را به خانههایمان دعوت کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام راه را اینگونه نشان میدهند: « أكرَمُ البُيوتِ عَلى وَجهِ الأَرضِ أربَعَةٌ : الكَعبَةُ، وبَيتُ المَقدِسِ، وبَيتٌ يُقرَأُ فيهِ القُرآنُ، وَالمَساجِدُ [5] گرامىترينِ خانهها بر پهنه زمين، چهارتايند: كعبه، بيت المقدّس، خانهاى كه در آن قرآن تلاوت شود، و مسجدها». اگر به ترتیب ذکر شده دقّت کنیم خانههایی که در آن قرآن تلاوت میشود برتر از مساجد معمولی هستند! یعنی خانهها میتوانند تا این حد مورد توجّه و رحمت خدا باشند و این یعنی راه دادن خدا به خانه. چقدر زیبا و لطیف است تأویل دعوت خدا به خانه و تشریففرمایی او در مورد این آیه شریفه که فرمود:« وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم [غافر/60] پروردگار شما گفته است:"مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم!». آری! کافی است خدا را به خانه خود دعوت کنیم او دعوت ما را میپذیرد.
مسجد؛ تودهنی به شیطان
دلیل سقوط ابلیس از جایگاه خود و رانده شدنش از درگاه الهی عدم اطاعت از دستور خداوند در مورد سجده بر انسان بود و تکبّری که باعث این نافرمانی شد. همانطور که از نام مسجد برمیآید محل سجده کردن و عبادت و خضوع در پیشگاه الهی است و حضور انسان در مساجد، جوابی دندان شکن به برتری طلبی شیطان بر او خواهد بود؛ چرا که امام علی (علیه السلام) فرمودند: « المَساجِدُ مَجالِسُ الأَنبِياءِ، وحِرزٌ مِنَ الشَّيطانِ [6] مسجدها، نشستنگاه پيامبران و محافظت كننده از شيطاناند». با برگزاری مصداق اتمّ نماز که همان نماز جماعت در مسجد است، بزرگترین ضربه را به شیطان بزنیم زیرا حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «مَا أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیطَانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیطَان[7] هیچ چیز به مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمیساید، پس نماز بگذار و بینی ابلیس را به خاک بمال».
شاید برای همین است که در مسجد جایی را به عنوان محراب(محل جنگ) قرار دادهاند!
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
حضرت سيد امير احمد(علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سيدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسي كاظم(علیه السلام) است. در فضیلت احمد بن موسی(علیهما السلام) سخن بسیار است. به طور کلی از آنچه نسب شناسان، علمای رجال، محدثان، محققان، مورخان، مولفان و نویسندگان در خصوص احمد بن موسی(علیهما السلام) و فضایل وی نوشته اند، بر می آید که او کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. شب ها تا صبح به عبادت مشغول بود، با قلم خود، قرآن بسیار نوشت و شخصی موثق و راوی احادیث زیادی از نیای خود بود.
شیخ مفید علیه الرحمه در کتاب خود بنام ((ارشاد)) در شرح حال حضرتش می فرماید:
حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) جلیل القدر، کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) او را دوست و مقدم می داشت و مزرعه خود که معروف بود به «بسیره»، به او بخشید و گویند حضرت احمد بن موسی رضی الله عنه هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود. حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) که می گفت: پدرم با فرزندان خود از شهر مدینه بسوی برخی از اموال خود بیرون رفت و با احمد بن موسی(علیهما السلام) بیست مرد از خدمتگزاران و خادمین پدرم همراه بودند و چنان مراسم احترام و ادب نسبت به آنجناب بجای می آوردند که هرگاه احمد بن موسی(علیهما السلام) می نشست آن بیست تن می نشستند و چون برمی خاست بپا می ایستادند. در چنین شرایطی پدرم احمد را قلباً چنان دوست می داشت و باطناً به وی مهر می ورزید که چون احمد از پدر غافل می گردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاههای گرم و محبت آمیز می نمود و چشم از وی برنمی داشت و ما متفرق نمی شدیم تا اینکه احمد از جمع ما خارج نمی گشت.
محمد کشی در کتاب خود، احمد بن موسی(علیهما السلام) را یکی از فضلای عصر خود نام می برد و او را از محدثانی می شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده و می نویسد که: احمد بن موسی(علیهما السلام) به دست مبارک خویش، قرآن کریم را نوشته است.
سید محسن امین، در اعیان الشیعه به نقل از محمد بن هارون موسی نیشابوری(محدث نیشابوری) در کتاب لُبّ الانساب، ضمن شرح فضایل احمد بن موسی(علیهما السلام) می نویسد:
… و گفته می شود که احمد بن موسی(علیهما السلام) سه هزار بنده داشت و هزار بنده را آزاد کرد و هزار قرآن با دست مبارکش نوشت و او با عزت و بزرگوار و دارای منزلتی بزرگ بود. و احادیث بسیاری از پدر و اجدادش حکایت کرده است.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات