طی برگزاری مراسم بزرگداشت شهادت آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی ـ فرزند ارشد امام ـ در آبان ماه 1356، آمادگی ملت و روحانیت برای پیگیری اهداف قیام امام به نمایش گذاشته شد. رژیم شاه با درج مقاله ای در روزنامۀ اطلاعات (17 دی ماه 1356) واکنش نشان داد و طی آن، رهبری انقلاب را مورد اهانت قرار داد.
در 19 دی ماه، راهپیمایی اعتراض آمیز مردم و روحانیت قم در پی انتشار این مقاله، به خاک و خون کشیده شد. اما چندی نگذشت که شعله های انقلاب، با پیامها و سخنان کوبندۀ حضرت امام، دوباره زبانه کشید. مراسم بزرگداشت شهدا و چهلم های پیاپی در تبریز و یزد و شیراز و تهران و دیگر نقاط ایران، برگزار می شد و هر روز جمع زیادی به صفوف انقلاب می پیوستند و شهادت را آماده می گردیدند.
دولت ناتوان آموزگار در شهریور 1357 ساقط شد و مهندس جعفر شریف امامی، با شعار «آشتی ملی»، جای او را گرفت. در بامداد 17 شهریور، دولت جدید در تهران و 11 شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرد و ارتش شاه در همان روز در میدان ژالۀ (شهدا) تهران حمام خون به راه انداخت ولی اعلام حکومت نظامی و اعمال این خشونتها، در کنترل تظاهرات مردم که ملهم از پیامهای امام بودند، سودی نبخشید.
دولت بعثی عراق، در جهت حمایت و همسویی با شاه، در اول مهر 1357 منزل امام خمینی در نجف اشرف را به محاصره در می آورد و به ایشان ابلاغ می کند که در صورت ادامه فعالیتهای سیاسی، باید خاک عراق را ترک کند. حضرت امام در 12 مهر ماه به مرز کویت عزیمت می کند ولی دولت این کشور اجازۀ ورود نمی دهد. سرانجام امام خمینی تصمیم به هجرت می گیرد و به پاریس می رود[6] و در روز جمعه 14 مهر ماه 1357 به این شهر وارد می شود و از دو روز بعد، در دهکده ای به نام نوفل لوشاتو در حومۀ پاریس، اقامت می گزیند. و انقلاب اسلامی را ـ علیرغم فشارهای دولت فرانسه ـ از همانجا رهبری می کند.
دولت شریف امامی نیز بیش از 3 ماه دوام نمی آورد و شاه در 14 آبان 1357 دولت را به نظامیان می سپارد و ارتشبد غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری منصوب می نماید. اما… قیام مردم همچنان ادامه می یابد تا اینکه میلیونها نفر مردم تهران و سراسر کشور، طی راهپیمایی خود در روزهای تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذرماه 1357)، از طرح ایجاد جمهوری اسلامی در ایران حمایت می کنند.
اکنون دیگر اعتصابات شکننده در بخشهای مختلف دستگاههای دولتی، به ویژه در شرکت ملی نفت، توان اقتصادی رژیم شاه را به صفر رسانده و دستگاه را به کلی فلج ساخته است؛ حاکمیت دولت تنها در نمایش نیروهای نظامی مشهود است. با پیام امام خمینی(س) در اول محرم و در پی آن فرار سربازان از مراکز نظامی و پادگانها و پیوستن آنها به انقلاب، ضربات آخر به رژیم محتضر وارد می شود.
دولت نظامی، در ظرف کمتر از 2 ماه سقوط می کند. در روز 9 دی ماه 1357، پس از ماهها تلاش سفارت امریکا در تهران و یک روز پس از مذاکره
برژینسکی ـ رئیس شورای امنیت ملی امریکا ـ با جیمی کارتر و سایروس ونس در کمپ دیوید[7]، زمان امور دولت به شاپور بختیار عضو سابق جبهۀ ملی سپرده می شود. معاون فرماندهی ناتو در اروپا، با مأموریت ویژه از کاخ سفید، به منظور تمهید حمایت نظامیان از بختیار و سازماندهی یک کودتای امریکایی، به تهران اعزام می گردد[8]. امام خمینی (س) دولت بختیار را خائن و ـ همچون گذشته ـ مبارزه تا سرنگونی کامل نظام سلطنت را واجب اعلام می کند.
در پی فرار ارتشبد ازهاری و بسیاری از سران امنیتی و نظامی و وابستگان رژیم، بنا به توصیۀ امریکا، شاه در روز 26 دی ماه 1357 به مصر فرار می کند. شور و شادی، سراسر ایران را فرا می گیرد. امام خمینی بازگشت خویش به وطن را اعلام می کند. تهدید به ترور و کودتا، و دیگر تلاشهای امریکا برای ممانعت و یا ایجاد تأخیر در بازگشت امام به نتیجه نمی رسد.[9] توصیه های نزدیکان امام نیز، که از سر دلسوزی و نگرانی خواستار تعویق سفر تا حصول اطمینان از امنیت سفر و اقامت در تهران شده اند، در تصمیم امام تأثیری نمی گذارد.
سرانجام، در حالی که هنوز دولت بختیار با حمایت امریکا و بقایای ارتش شاهنشاهی در مصدر کار بود و شایعۀ کودتای نظامیان در رسانه های داخلی و خارجی در سطحی گسترده مطرح بود، پرواز انقلاب فرا رسید؛ 12 بهمن نقطۀ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی شد و 10 روز پس از آن، بساط سلطنت 2500 سالۀ شاهان در ایران برچیده و حکومت اسلامی برقرار شد.
آخرین نظرات