رسول عشق
فرم در حال بارگذاری ...
|
رسول عشق
درست آن زمان که چهره دنیا تاریک و ظلمانی شده بود و دنیا دلش به تنگ آمده بود از جرم و جنایتها و وحشیگریهای فرزند بسیار ناسپاس آدم.و دین توحیدی ابراهیم از مسیر خویش منحرف گردیده بود و جای خویش را به پرستش دستساختههای سنگی بشر داده بود.و احکام و حدود الهی منسوخ گشته بود و زور و شمشیر، یگانه قانون عالم بود.و این فرزند ناخلف در آتش جنگ و جهالت و شرک میسوخت و روح و روانش با خرافات عجین شده بود؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد و رسولی از میان خودشان برانگیخت «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[2]؛ «خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آنها، پيامبري از جنس خودشان برانگيخت.»آمدی ای کودک زیباروی آمنه.و تو، آمدی محمد(صلی الله علیه و آله)!و چه قدر آمدنت با شکوه و جلال بود.آنگاه که آمدی طاق کسری شکاف برداشت؛ چهارده کنگرهاش فرو ریخت تا زنگ خطری باشد برای ستمگران و مژدهای برای ستمدیدگان تا همگان دریابند تو فرستاده خدایی تا شکاف قلوب و عقول بشریت را از میان برداری و بساط شرک و بتپرستی را برچینی.آنگاه که آمدی آتشی که هزار سال در آتشکده فارس یکهتازی کرده بود از وجود گرما بخشت حیا کرد و به احترام حضور نورانیت رو به زوال رفت و چه جای حیرت!؟ آنگاه که آتش دوزخ نیز از وجود نازنینت خجل شود و سر به زیر افکند.آنگاه که آمدی بتهای مکه از هیبت آمدنت سرنگون شدند و نوری از وجود مقدست به آسمان ساطع شد.آنگاه که با آمدنت کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللّهُ» در جهان طنینانداز شد و جهان با تو لب به تهلیل گشود.آنگاه که همزمان با چشم گشودنت نیز زبان به حمد و ثنای الهی گشودی و فرمودی «اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِيراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيراً، وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلا»آمدی و با آمدنت فلسفه خلقت عالم و آدم را معنا بخشیدی.دیده به جهان گشودی تا دیده جهانیان را به معارف الهی روشن گردانی.آمدی تا بشرِ در خود مانده را دستگیری کنی و از مرداب جاهلیت به ساحل امن انسانیت رهنمون شوی.آمدی تا زن از زن بودنش شرمنده نباشد و خود را آیینه جمال و جلال الهی بداند.آمدی تا «رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِیْنَ» باشی و جن و انس در پرتو رحمت الهیات آرام گیرند.آمدی تا با خُلق عظیمت خَلق را آموزگار مکارم اخلاق باشی و «وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»[3]را عملا تفسیر کنی.و تو آمدی تا نبوت را خاتِم باشی و عصمت را خاتَم.ابنعبدالله! جان عالم به قربانت. یتیم زاده شدی تا یتیمان امتت این را برای خود مایه فخر بدانند و زخمهای دلشان را به یاد یتیمیات التیام بخشند.امینآمنه! روح عالم به فدایت. از آغوش پر مهر مادر نیز چند صباحی بیش بهره نبردی که او نیز به ملاقات پروردگارش شتافت و به پدر ملحق شد.با آنکه در محیطی بزرگ شدی که سراسر شرک و جهل و خرافات بود، اما از آن جا که پرورش یافته دامان جد بزرگوارت عبدالمطلب و عموی مهربانت ابوطالب بودی از همان اوان جوانی به محمد امین شهرت یافتی.
|
آخرین نظرات