عبادت ،بيشک بزرگترين وسيله براي تقرّب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و کمال، و بندگي در پيشگاه مقدس اوست و هرکس به هر مرتبه و مقامي که رسيد از راه عبادت رسيده است. قرآن کريم نيز در سوره زمر هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و مي فرمايد: {وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الاِنْسَ اِلاَّ لِيَعْبُدُون} ؛ [نيافريدم جن و انس را جز براي آنکه مرا بپرستند!] البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و يا انجام برخي عبادت هاي بدني و مالي محدود نمي شود، بلکه معناي عبادت چنانکه علماي لغت ذکر کرده اند غايت خضوع و تسليم و اظهار ذلّت در پيشگاه خداي تعالي است که نماز و روزه و ساير اعمال مصاديقي از آن مفهوم کلي و راهي براي رسيدن بهآن مقام عالي است که به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام بايد انجام داد. همچنين بايد دانست که عبادت دو جنبه دارد: جنبه فعل و جنبه ترک، و همانگونه که در مداواي يک بيمار پرهيز از برخي غذاها، مهمتر از انجام کارهاي لازم و خوردن دارو است، در باب عبادت و رسيدن به کمال انسانيت و هدف خلقت نيز ترک گناه مهمتر از بجاآوردن و انجام عبادت هاي بدني و مالي است. از همين رو در روايات آمده است: اِنَّ اَشَدَّالعِبادَةِ اَلوَرَع . يعني سختترين عبادت ها ورع و خودداري از گناه است، يا فرموده اند: اَفْضَلُ العِبادَةِ العَفاف ، يعني بهترين عبادت ها پاکدامني و پارسايي است. نيشابوري يکي از مورخان نقل کرده است که: زينب در فصاحت، بلاغت، پارسايي و عبادت همانند پدرش علي عليه السلام و مادرش فاطمه عليها السلام بود ، از برخي مورخان ديگر نيز نقل شده است که: تهجد و شب زنده داري زينب عليها السلام در تمام مدت عمرش ترک نشد از حضرت سجادعليه السلام روايت شده که فرمود: در شب يازدهم محرّم عمه ام زينب را ديدم که در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.
مرحوم بيرجندي در کبريت احمر مي نويسد: از برخي مقاتل معتبره از امام سجادعليه السلام نقل شده است که فرمود: عمه ام زينب با تمام مصيبت هايي که بر او وارد شده بود از کربلا تا شام هيچگاه نوافل خود را ترک نکرد. همچنين روايت کرده است که چون امام حسين عليه السلام براي وداع زينب آمد از جمله سخناني که به او گفت اين بود که فرمود: يا اُخْتاه! لا تَنْسِني في نافلةِ اللَّيْل ؛ [خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن.] درباره شب عاشوراي زينب عليها السلام در کتاب مثيرالاحزان از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام نقل شده است: وَ اَمّا عَمَّتي زَيْنَب فَاِنَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً في تِلْکَ اللَّيلَةِ - أي عاشِرَة مِنَ المُحَرّم - في مِحْرابِها تَسْتَغيثُ اِلي رَبِّها، وَ ما هَدَأَت لَنا عَيْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة . [و اما عمه ام زينب، پس وي همچنان در آن شب در جايگاه عبادت خود ايستاده بود و به درگاه خداي تعالي استغاثه مي کرد و در آن شب چشم هيچيک از ما به خواب نرفت و صداي ناله ما قطع نشد. حضرت سجادعليه السلام فرمود: اِنَّ عَمَّتي زَيْنَب کانَتْ تُؤَدّي صَلَواتِها مِنْ قِيام، اَلفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسيرِنا مِنَ الکُوفَةِ اِلَي الشّامِ، وَ في بَعْضِ المَنازِل تُصَلّي مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَيالٍ؛ لاَنَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما يُصيبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَي الاَطْفالِ، لِاَنَّ القَوْمَ کانُوا يَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنّارغيفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِي اليَوْمِ وَ اللَّيلَة [همانا عمه ام زينب همه نمازهاي واجب و مستحب خود را در طول مسيرما از کوفه به شام ايستاده ميخواند و در بعضي از منزل ها نشسته نماز خواند و اين هم به جهت گرسنگي و ضعف او بود، زيرا سه شب بود که غذايي را که به او ميدادند ميان اطفال تقسيم مي کرد، چون که آن مردمان (سنگدل) در هر شبانه روز به ما يک قرص نان بيشتر نمي دادند.
آنچه آمد نمونه و گوشه اي از عبادتهاي بدني و انجام نمازهاي واجب و نافله زينب بود. ضمناً بزرگترين خصلت نيک يک انسان ايثار و مقدم داشتن ديگران برخود است که از اين حديث، مقام ايثار زينب عليها السلام نيز معلوم مي شود که چگونه سه شبانه روز به گرسنگي صبر مي کند و سهم غذاي خود را به اطفال خردسال و امام معصوم عليه السلام مي دهد! از اين جنبه که بگذريم، خود همين مسافرت تاريخي و تحمل آن همه مرارت ها و مصيبت هايي که در طول تاريخ بشريت کم نظير و يا بي نظير است، - و قيام در برابر طاغوت ها و ستمگران زمان و رسوا ساختن و محکوم کردن آنها، با آن سخنان نافذ و خطبه هاي آتشين که اظهار هر جمله اش احتمال خطرهايي جاني براي خود او و ديگران داشت، - و درک و رشد دادن به مردم جاهل و نادان و يا بزدل و ترسويي که يکسره خود را در برابر ياغي زمان باخته و يا با مشتي درهم و دينار، سعادت ابدي و آخرت خود را به دنياي ناپايدار و لذت زودگذر جهان فاني فروخته بودند، - و بيدار کردن مردم بيدرکي که گول تبليغات دستگاه ديکتاتوري بني اميه را خورده و امام حسين عليه السلام را به عنوان اخلالگر، لازم القتل مي دانستند، و رساندن پيام مقدّس حجت زمان و سرور آزادگان حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام که جنايتکاران کوفه و شام خيال کردند آن نداي مقدس را در ميان شن هاي تفتيده نينوا خاموش کردند، به اقصا نقاط جهان ، حتي به گوش يهوديان و مسيحيان و بيگانگاني که در مجلس يزيد براي تماشا يا تبريک آمده و اجتماع کرده بودند ، - و خلاصه انجام يک سلسله رسالت هاي الهي و تاريخي که پشت مردان جهان در انجام آن خم مي شد و از عهده شان خارج بود ، هرکدام از آنها عبادت بزرگي بود که اين بانوي بزرگوار و تربيت شده مکتب علي و زهراعليهما السلام انجام آنرا به عهده گرفت و غايت خضوع و تسليم خود را بدين وسيله به پيشگاه مقدس پروردگار خويش اظهار داشت.
منبع:حوزه نیوز
آخرین نظرات