علم فاطمه زهرا علیهاالسلام
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «اِنّ اللّه جَعَلَ عَلِیّا وَ زَوْجَتَهُ واَبْناءَهُ حُجَجَ عَلی خَلْقِهِ وهُمْ اَبوابُ العِلْمِ فی اُمـَّتی مـَنِ اهْتدی بِهِمْ هُدِیَ الی صِراطٍ مُسْتَقیم؛[1]
خداوند متعال علی، همسر و فرزندانش را حجت بر مخلوقاتش قرار داده و آنان درهای علم در میان امت من هـستند. هـر کس به وسیله آنان هدایت جوید؛ به راه راست هدایت یافته است.»
در این حدیث، فاطمه زهرا علیهاالسلام مانند امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر حضرات معصومین باب علم و عامل هدایت مردم شمرده شده است.
در حـدیث دیـگری از امام صادق علیه السلام چنین رسیده است:
«اِنّ فاطمةَ علیهاالسلام مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله خمسَةً وَسَبعینَ یَوما، وَکانَ دَخَلَها حُزْنٌ شَدیدٌ علی ابیها وکانَ یَأتیها جَبْرَئیلُ فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلی ابـیها ویـُطَیِّبُ نـَفسَها ویُخْبِرُها عَن اَبیها ومکانِهِ وَیـُخْبرُها بـِما یـکونُ بَعْدَها فی ذُرّیّتها وکانَ علیٌّ یَکتُبُ ذلک؛[2]
فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت رسول خدا، هفتاد و پنج روز زندگی کرد و [در این ایام] بسیار محزون بود. در طـول ایـن مـدت جبرئیل به حضورش می رسید، او را در عزای پدر تسلیت می گفت و دلش را از غـصه ها پاک مـی ساخت و او را از پدرش و جایگاه عظیم او آگاه می کرد، حتی اخبار آینده را در مورد فرزندانش به اطلاع او می رساند و امیرالمؤمنین علیه السلام آنها را می نوشت.»
چنانچه از این حدیث بـر مـی آید؛ حـضرت فاطمه علیهاالسلام با جبرئیل ارتباط مستقیم و مداوم داشت و اخباری از دنـیا و آینده و عالم برزخ را از او دریافت می کرد. بدین وسیله میزان علم، اطلاع و آگاهیش، محدود به زمان و مکان خود نبوده اسـت؛ بـلکه عـلم او بسیار گسترده بود و از علم الهی سرچشمه می گرفت.
فاطمه زهرا علیهاالسلام بر امـوری اِشـراف داشتند که نزد دیگران پوشیده و پنهان بود. از جمله این موارد؛ علم حضرت به زمان مرگ خـویش بـود! چـنانچه در روایتی اسماء بنت عمیس ـ همسر جعفر طیار ـ چنین می گوید:
«حضرت زهرا علیهاالسلام هـنگام وفـات بـه من فرمودند: هنگام وفات پیامبر صلی الله علیه و آله، جبرئیل مقداری کافور بهشتی برای رسول خدا صـلی الله علیه و آله آورد. پیـامبر آن را سـه قسم کرد؛ یک قسم آن را بـرای خود برداشت؛ قسم دیگر را برای علی علیه السلام و قسم آخر را برای من گذاشت. ای اسـماء! آن مـقدار کـافور را بیاور و کنار سرم بگذار، اندکی صبر کن و در انتظار من باش، پس مرا صدا بزن، اگـر جـوابت را ندادم؛ بدان که به پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله ملحق شده ام.
اسماء می گوید: اندکی صبر کـردم و آنـگاه فـاطمه علیهاالسلام را صدا زدم، جوابی نشنیدم، دانستم که فاطمه علیهاالسلام به ملکوت اعلی پیوسته است.[3]
همچنین سـلمی ام بـنی رافع نقل می کند: «در واپسین لحظه های عمر حضرت زهرا علیهاالسلام که من در مـحضر آنـ بـزرگوار بودم، ایشان از من آبی برای غسل و شستشوی بدنش خواست. آب را آماده کردم، سپس فرمود: لباسهای نـو را نـیز بـیاور. چنین کردم. آن بزرگوار پس از غسل، آن لباسها را بر تن کرد و در بـستر رو بـه قبله خوابید. آنگاه خطاب به من فرمود: ای سلمی! من در همین لحظه قبض روح می شوم و به سوی پروردگـارم خـواهم رفت، بعد از مرگ من هیچ کس لباس مرا از تن برنگیرد.[4]
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات