یکی از افتراها و دروغهای بیاساس نسبت به مکتب تشیع و خصوصا در حوزه مقدس مهدویت که بهدست وهابیان ساخته و پرداخته شده، نمونه زیر است که در کتاب شیطانی و بیمقدار «اسئلة قادت شباب الشیعة الی الحق» [یعنی سئوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه بهسوی حق شد] مطرحشده است[۱] که متاسفانه در ایام حج بهدست زائران شیعه داده میشود و ما در این فرصت به فضل خدا در مقام یک جوان شیعه بدان پاسخ میگوییم. در آن کتاب آمده است: «یکی از قواعد شیعه این است که هرکسی از اهلبیت ادعای امامت کند و چیزهای خارقالعاده که نشانگر صدق و راستی او هستند ارائه دهد امامت او ثابت میشود اما با آن که «زید بن علی» ادعای امامت کرد شیعیان، امامت او را نپذیرفتند و در مقابل، امامت را برای مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) غایب خود که ادعای امامت نکرده و آن را اظهار ننموده [چون طبق عقیده آنها در کودکی غایب و پنهان شده است] ثابت کردند».
در مقام پاسخ به سوال فتنهانگیز این وهابی به چند نکته مهم باید اشاره کرد:
اول: در کدام کتاب معتبر شیعه این قاعده آمده که هر کس از اهلبیت(علیهمالسلام) ادعای امامت کند و چیزهای خارقالعادهای که نشانگر صدق و راستی او باشد را ارائه دهد، امام است؟
دوم: در کجا آمده که حضرت زید بنعلی _ پسر گرامی امام سجاد(علیهالسلام) _ ادّعای امامت کرده است؟ کسی که این اشکال را طرح کرده بیشک از تاریخ اسلام هیچ اطلاعی ندارد و از این موضوع بیخبر است و نسبت دادن امامت به آن بزرگوار از سوی طایفه «زیدیه» بوده است.
سوم: آورده است که «شیعیان امامت او را نپذیرفتند». سؤال اینجا است که چه وقت حضرت زید بن علی ادعای امامت کرد که سپس ما بگوییم چرا شیعیان آن را نپذیرفتند؟
چهارم: در حضرت زید بن علی چه چیز خارقالعادهای بود که دلالت بر امامت ایشان میکرد؟ در حالیکه طبق روایات، در امر خروج و قیام با حضرت امام صادق(علیهالسلام) مشورت کرده است.[۲]
پنجم: قیاس بین حضرت زید بن علی و حضرت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) از جنس قیاس مع الفارق است و ربطی به هم ندارند و از بیسوادی و بیاطلاعی شخصی که این ابهام را ساخته و پرداخته، سرچشمه گرفته است.
ششم: چه کسی گفته حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) ادعای امامت نفرموده است. در روایات معتبر به این امر بارها اشاره شده است:
نمونه اول: ابونصر طریف گوید: «بر صاحبالزمان(عجلاللهتعالیفرجه) وارد شدم … فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: بلی!، فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما سرور من و فرزند سرور من هستید. فرمود: از این نپرسیدم، طریف گوید: عرض کردم: فدای شما شوم پس برایم بیان فرمایید! امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) فرمودند: من خاتم الاوصیاء _ آخرین وصی و جانشین بر حق ّپیامبر(صلیاللهعلیهوآله) _ هستم.[۳]
نمونه دوم: «حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(علیهالسلام) که خود از شاهدان ولادت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) نیز بوده است در مورد لحظه تولد آن حضرت(عجلاللهتعالیفرجه) چنین گفته است: «… دیدم نوری، “نرجس” _ مادر مکرمه امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) _ را فراگرفته است که من قادر به دیدن او نبودم و آن کودک را دیدم که روی به سجده نهاده و دو زانو بر زمین گذاشته است و دو انگشت سبابه خود را بلند کرده و میفرماید: شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست. یگانهای که شریکی ندارد و شهادت میدهم که جدم محمد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و پدرم امیر مومنان(علیهالسلام) است. سپس امامان را یک به یک شمرد تا به خودش رسید. آنگاه فرمود: پروردگارا! آن چه به من وعده فرمودی اجابت کن و کار مرا به فرجام رسان و قدمم را استوار و زمین را بهواسطه من پر از عدل و قسط گردان!»[۴]
علاوه بر این موارد که نمونههایی از ابراز و اعلان امامت حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) بهطور مستقیم از سوی ایشان بوده است. میتوان ۶۹ سال دوران غیبت صُغری [پنهان زیستن کوتاه مدت] آن حضرت را نیز برشمرد که حضرتش از طریق وکلا و نائبان خود با مردم بهوسیله نامه و توقیعات ارتباط تنگاتنگ داشتند که این مورد نیز خود نشانی از ادّعای امامت و سرپرستی امّت اسلام است. پس اینکه بافندهی این ابهام و اوهام تصور کرده حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) ادعای امامت نکرده به خطا رفته است، بلکه ایشان در خفاء بوده است. در ضمن امام حسن عسکری(علیهالسلام) پدر معظّم حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) نیز بارها فرزند بزرگوارشان را در بین جمع یا بهطور اختصاصی به افراد ثِقَه و مورد اعتماد نشان میدادند و به آنها تأکید میکردند که امام بعد از من این شخص است.[۵]
بنابراین: شیعه هر ادعاء یا کار خارق العاده را دلالت بر مقام و منصب امامت نمیداند زیرا مسأله امامت و اسامی و جایگاه هر
یک از امامان در زمان پیامبر عظیم الشّان اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، پیشتر و صریحا برای عموم مردم بیانشده است و خداوند
جای هیچ شک و شبههای را جز برای بیماردلان باقی نگذاشته است.
pan style="font-size: medium; color: #ff0000;">برای مطالعه بیشتر به این کتابها مراجعه نمایید.1. «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» اثر مرحوم آیتالله سید محمدتقی موسوی اصفهانی.
2. « مهدویت رویکردها و چالشها» نوشته مهدی مهریزی.
3. «کمال الدین و تمام النعمه» اثر شیخ صدوق
پینوشت
[۱]. اسئله قادت الشباب الشیعة الی الحق (سئوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد)، چاپ ۱، عربستان سعودی، ۱۳۸۵ش_ ۱۴۲۷ق.
[۲]. بحار الانوار، المجلسی، محمّد باقر، الوف، بیروت، 1404ق، ج۴۶، ص۱۷۴.
[۳]. ابن بابویه ، محمّد بن علی، کمال الدّین،دارالکتب الاسلامیه، قم، 1395ق، ج۲، ب۴۲، ص۴۲۸.
[4]. همان، ج۲، ب۴۲، ص۴۲۸.
[۵]. همان، ج۲، ب۴۳، ص۴۳۵.
منبع: رهروان ولایت
آخرین نظرات