«لا یُقاسُ بِآلِ محمّدٍ صلَّی اللهُ علیه و آلهِ من هذه الاُمَّهِ أحَدٌ».[1]
بررسی تاریخ پیشوایان دین نشان میدهد كه دو هدف اساسی در برنامه همه آنان بوده است:
الف. كار فكری و ایدئولوژیكی
ب. مبارزه سیاسی
ائمه ـ علیهم السّلام ـ به عنوان جانشینان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ همواره برای نمایاندن حق و دعوت مردم به حقیقت و عدالت، تلاشی خستگی ناپذیر داشتند. برای آماده سازی مردم و هدایت آنان به سوی آرمانهای الهی، نیاز به كار ایدئولوژیكی امری اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر، پیشوایان دینی اسلام كه مفسران واقعی دین و به تعبیر قرآن، «راسخان در علم» میباشند، مسئولیت تبیین و تفسیر احكام و قوانین دین را برعهده دارند. آنها بهترین روشنگری را در این زمینه داشتهاند. چون علم آنان متصل به چشمه جوشان الهی بود، علوم ناب و خالصی از چشمهسار وجود مبارك آنان جاری و موجب سیراب شدن تشنگان معنویت و حقیقت گشته است، البته شیوههای بیان آنها در زمانهای مختلف، تفاوت داشته است.
بیان حقایق دین در كلامی فصیح و بلیغ، از خصایص ائمه ـ علیهم السّلام ـ است. علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید:
«وَ إنّا لَأُمرَاء الكَلامِ وَفینَا تَنَشَّبَت عروقُهُ و علینَا تهدَّلت غُصونُه»؛[2] در حقیقت، ما فروانروایان سخنیم. ریشه درخت سخن در میان ما استوار و محكم شده و شاخههایش بر ما سایه افكنده است.
امام علی ـ علیه السّلام ـ فصاحت را از ویژگیهای خویش میشمارد. سید رضی در مورد این كه چرا امام علی ـ علیه السّلام ـ سرآمد همه سخنوران است، مینویسد:
«لأنّ كلامهُ ـ علیه السّلام ـ ، الكَلامُ الّذی علیهِ مَسحَهٌ من العلمِ الإلهی و فیه عبقه مِن الكَلامِ النبَویِّ»؛[3] بدان جهت كه بر كلام او نشانهای از دانش خدایی و بویی از سخن نبوی است.
در كلام امام سجاد ـ علیه السّلام ـ نیز دانش الهی موج میزند و بوی خوش تعالیم و سخن نبوی به مشام جان میرسد. دعاهای امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از سوز و گداز و مشاهده جمال جمیل خداوند سبحان است؛ زیرا آن كه شوری در دل نداشته باشد، نمیتواند این گونه اثری را خلق نماید. سخن ترجمان دل است، كسی كه عاشقی نداند توان سرودن غزل ندارد و آن كه گلستان و باغ را مشاهده نكرده است، نمیتواند از طراوت گل سخن آغاز نماید.
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرهای بودم و عشق تو مرا بالا برد[4]
در این نوشتار برآنیم تا برخی از عبارات درخشنده امام سجاد ـ علیه السّلام ـ را در صحیفه سجادیه بیان كنیم، تا با بهرهگیری از این صحیفه نورانی، در مسیر تعالیم و تربیت الهی قرار گیریم.
مطالب در دو فصل سامان دهی گردیده است:
1. معرفی اجمالی صحیفه سجادیه.
2. نمونههایی از عبارات آموزنده صحیفه.
همچنین در ترجمه دعاها، از ترجمه مرحوم آیت الله شعرانی استفاده شده است.
نیم نگاه
صحیفه سجادیه مجموعهای از دعاهای امام علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ است. كه زبور آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و انجیل اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ لقب یافته است و شامل 54 دعا میباشد و بیش از 60 شرح بر آن نوشته شده است.[5]
از نظر بسیاری از عالمان، صحیفه كامله سجادیه از كتب مشهور و متواتر است و نیاز به سند ندارد، علاوه بر آن كه دارای مضامینی عالی و از معجزههای قولی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا چنین كلامی از غیر ائمه ـ علیهم السّلام ـ صادر نشده است. با این حال، محققان بررسیهای ارزندهای در مورد سند آن انجام دادهاند. مرحوم علامه محمد تقی مجلسی، بیش از 600 طریق عالی نقل حدیث برای آن ذكر نموده است.[6]
صحیفه سجادیه همان صحیفه نورانیه الهیه است كه از آسمان عرفان عارف بالله و عقل نورانی سید ساجدین ـ علیه السّلام ـ نازل شده، و هدف آن عبارت است از:
1. رهایی بندگان از زندان طبیعت
2. فهماندن ادب عبودیت
3. قیام در خدمت ربوبیت[7]
4. بیان معارف ناب و آداب و تهذیب اخلاق.[8]
مرحوم مجلسی در مورد وجه نامگذاری صحیفه به زبور آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و انجیل اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چنین مینگارد:
«إنّهُ كما إنّ الزَبورَ والإنجیل جریا من اللهِ تعالی علی لسانِ داودَ و عیسی بن مریم، كذلك جرت الصحیفهُ من اللهِ تعالی علی لسانِ سیّد الساجدینَ علیِّ بن الحسین زینِ العابدینَ صلوات الله علیه»؛[9] همان طور كه زبور و انجیل از جانب خداوند متعال بر زبان داود ـ علیه السّلام ـ و عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ جاری شد،صحیفه نیز از جانب خداوند متعال بر زبان سید ساجدین، علی بن الحسین زین العابدین ـ علیه السّلام ـ جریان یافت.
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ، مسایل تربیتی، فردی، اجتماعی و ایدئولوژیكی را در قالب دعا بیان نموده است، كه با تفكر و تعمق در آموزههای آن، میتوان به معدن معارف ناب الهی واصل شد.
برخی مباحث صحیفه به قرار زیر است:
1. مسایل اعتقادی «توحید خالص، اسماء الله، نبوت و محبت به نبی مكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و آل پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، امامت، معاد» 2. اسلام؛ 3. فرشتگان؛ 4. مباحث اخلاقی؛ 5. طاعات؛ 6. ذكر و دعا؛ 7. سیاست؛ 8. اقتصاد؛ 9. مسایلی درباره انسان و جهان؛ 10. مسایل اجتماعی؛ 11. علم؛ 12. تاریخ؛ 13. مسایل مربوط به بهداشت و سلامتی جسمی و آرامش روانی؛ 14. مسایل نظامی.
و یك سلسله مباحث دیگر.[10]
هر یك از مباحث مذكور دارای زیر مجموعههای خاص خود است. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در همه موضوعها، با شیوهای ابتكاری و خلاقیتی منحصر به فرد، تصویر روشنی از معارف اسلامی و جامعه اسلامی زمان خویش را ارایه میدهد و تكلیف مسلمانان را بیان مینماید.
بعضی از دعاها آن قدر پر مغز و عمیق و آموزنده است كه میتوان مكتب اخلاقی اسلام را در آن استنباط كرد. محققان اسلامی دعای مكارم الاخلاق[11] را بهترین نمونه برای معرفی مكتب اخلاقی اسلام شمردهاند.[12]
جلوههایی زیبا از صحیفه سجادیه:
الف. هماهنگی با قرآن
قرآن كریم بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با كلمه «الحمدلله» آغاز میشود، صحیفه سجادیه نیز با كلمه «الحمدلله» شروع میشود؛ زیرا حمد خدا كلید ذكر الهی است:[13]
«الحمدُلله» الإوَّلِ بِلا أوّلٍ كانَ قبله، و الآخر بِلا آخرٍ یكونُ بعدهَ»؛ سپاس خداوند را كه نخستین موجود است و پیش از او هیچ نبود و آخرین موجود است و پس از او هیچ نباشد.
قابل ذكر است كه نهج البلاغه نیز با كلمه الحمد لله شروع میشود.
از نظر محتوا، رابطهای عمیق بین قرآن و صحیفه وجود دارد و برای همین است كه بزرگان، دعا را قرآن صاعد خواندهاند.
رمز این هماهنگی آن است كه علوم ائمه ـ علیهم السّلام ـ از منبع فیض الهی است، و چون قرآن و صحیفه سرچشمهای واحد دارند، تعالیم آن دو هم آهنگ و موافق یكدیگر است.
دعای اوّل صحیفه با حمد الهی آغاز میشود و با نام مبارك «حمید» به پایان میرسد.
امام ـ علیه السّلام ـ در این دعا، خداوند را به خاطر نعمتهای فراوانش حمد مینماید و از خداوند متعال حمدی را درخواست میكند كه صعود به اعلی علیین، هم نشینی با فرشتگان و پیامبران ـ علیهم السّلام ـ از آثار ارزشمند آن است.
همت بلند و ژرف اندیشی امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ در جملهای زیبا، این گونه ظاهر میشود: «… الحمدُلله… حمداً یَفضُلُ سائرَ الحمدِ كفَضل ربَّنا علی جمیعَ خلقِه»؛ حمد خدا را حمدی از سایر حمدها برتر، به اندازه برتری پروردگار ما از سایر آفریدگان».
با تفكر در برتری خداوند بر مخلوقات؛ خداوندی كه وجود مطلق و بینهایت است، به گستره بینش الهی امام پی میبریم. در پایان دعا آنچه را كه آرزوی همه اولیای الهی است، از خدا درخواست میكند و یاد شهیدان را زنده میكند.
«و نصیرُ بِهِ فی نظمِ الشُهداءِ بِسُیوفِ أعدائهِ، إنّهُ ولیٍّ حمیدٌِ»؛ خداوند را سپاس…، آن گونه سپاسی كه در سلك شهیدان قرار گیریم، آنان كه با شمشیرهای دشمنان خدا كشته شدند.
ب. بیان و نظم مطالب
مطالب صحیفه با نظم خاص و سیر طبیعی بیان شده است. با مطالعه آن، این مطلب به خوبی شهود میگردد. در این جا دعای دوازدهم را به عنوان نمونه ذكر میكنیم. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این دعا، به درگاه الهی عرضه میدارد:
خدایا سه چیز مرا از سوال تو باز میدارد:
1. فرمانی كه تو دادی و من در اطاعت كندی نمودم؛
2. نهی كردی و من سوی نهی تو شتافتم؛
3. نعمت بخشیدی و من در سپاسگزاری آن كوتاهی كردم.
سپس امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ افزود:
و مرا در سوال كردن از تو، تفضل تو بر كسی كه روی به تو آورد و با گمان نیكو سوی تو آید، ترغیب میكند.
بعد عرضه میدارد:
«فها أنّا ذا، یا إلهی، واقِفٌ ببابِ عِزّكَ وُقوفَ المُستسلِمِ الذَلیلِ»؛ اینك من به درگاه عزت تو مانند بنده فرمانبردار و ذلیل ایستادهام و مانند مردم مستمند با شرمساری از تو مسألت میكنم.
این جاست كه پیوند عقل ومنطق با ذوق و عاطفه و پیوند عقلانی با خاكساری به درگاه الهی، تصویری جذاب از دعا را ترسیم می نماید كه هم بعد بینش و عقل انسان اقناع میشود و هم جنبه گرایش و عاطفه انسان سیراب میگردد.
[1] . نهج البلاغه، خطبه 2.
[2] . همان، خطبه 233.
[3] . سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، ص 38.
[4] . علامه طباطبایی.
[5] . ر.ك: الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 13، ص 359 ـ 345.
[6] . صحیفه به معنی پارهای از پوست یا كاغذی است كه در آن چیزی بنویسند. جمع آن صحف (و) صحائف است. این كه دعا را صحیفه نامیدهاند، از روی مجاز و از قبیل تسمیه ظرف به اسم مظروف است و این كه كامله وصف نمودهاند، برای كمال و اهمیت آن است. ترجمه وشرح صحیفه كامله سجادیه، سید علی نقی، فیض الاسلام، در مورد كامله دو نظریه دیگر مطرح شده است. (زندگانی علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ ، سید جعفر شهیدی، صص 190 و 19).
[7] . بحار الانوار، ج 107، ص 43.
[8] . با استفاده از كلام امام راحل(ره) در آداب الصلوه، ص 192.
[9] . بحار الانوار، ج 107، ص 61.
[10] . الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه، محمد حسین المظفر.
[11] . دعای بیستم صحیفه.
[12] . فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، ص 20.
[13] . الحمد الله الّذی جعل الحمد مفتاحاً لذكره، نهج البلاغه، خطبه 156.
آخرین نظرات