بعد از اینکه کاراون ابا عبدالله (علیه السلام) 28 رجب سال 60 هجری قمری از مدینه به سمت مکه حرکت کردند و بیش از چهار ماه در مکه اقامت داشتند، در روز هشتم ذی الحجه همان سال در ایام حج، امام حسین (علیه السلام) بنا بر قولی حج خود را نیمه تمام و بنا به قول دیگر حج خود را به عمره تبدیل کردند و از سرزمین وحی بسوی عراق مسیر خود را تغییر دادند.
اما بر اساس روایتی که مرحوم کلینی در کافی شریف از امام صادق (علیه السلم) بیان کردند، حضرت فرمودند: «حسین بن علی (علیه السلام) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد، در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود».[1]
حال این سوال مطرح می شود که چه عاملی باعث شد که حضرت (علیه السلام) بعد از چهار ماه اقامت در سرزمین امن الهی به یکباره با کاروان خود از مکه حرکت کردند؟
در جواب به این سوال به دو پاسخی که از لسان مبارک ابا عبدالله (علیه السلام) بیان شده اکتفا می کنیم سپس به توضیح آنها می پردازیم.
1: چون یزید قصد ترور حضرت را در مکه داشتند و برای این کار عده ای را با سلاح های فراوان به مکه فرستاد و امام (علیه السلام) هم به برادرش محمد بن حنفیه از قصد ترور یزید نسبت به جان خود صراحتا سخن به میان آوردند.[2] لذا حضرت (علیه السلام) فرمودند: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنى تر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم».[3]
اما اینکه چرا امام (علیه السلام) این موضع را اتخاذ کردند؟
2: ایشان با استناد به گفتار امیرالمومنین (علیه السلام) به عبدالله بن زبیر فرمودند: «پدرم على (علیه السلام) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله او حرمت شهر شکسته مى شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».[4]
لازم است بدانیم که حرم امن الهی (که البته برای اولاد پیامبر امن نبود) دارای چه قداست و حرمتی ست که امام معصوم (علیه السلام) حاضر نمی شود که خون پاکش در آنجا ریخته شود.
توضیح مطلب آنکه: قرآن از کعبه به عنوان خانه مبارک یاد می کند و می فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِینَ [آل عمران/96] نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) بنا نهاده شد، همان است که در سرزمین مکّه است; که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است».
قداست این سرزمین پاک تا جایی ست که به تصریح قرآن مشرکین حق ورود به آنجا را ندارند. «یا اَیُّهَا الَذِینَ آمَنُوا اِنَّما المُشْرِکُونَ نَجِسٌ فَلا یَقْرِبُوا المَسْجِدُالحَرام بَعْدَ عامِهِمْ هذا [توبه/28] ای کسانی که ایمان آورده اید! مشرکین نجس هستند و پس از این نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند».
و در آیه ی دیگر از این دیار به عنوان سرزمین امن یاد کرده و فرموده: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ امِناً [آل عمران/97] و هر کسی که داخل حرم خدا شود، امنیت دارد».
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا منظور از این آیه که می فرماید: «هر کسی که داخل آن شود، امنیت دارد»، خانه کعبه است یا حرم خدا؟
آن حضرت فرمودند: «هر کسی که در حرم داخل شود و به آنجا پناه ببرد از غضب خداوند در امان است. و هر حیوان وحشی و پرنده ای که داخل حرم شود، از اذیت و آزار دیگران در امان است تا هنگامی که از حرم خارج شود».[5]
همانطور که می دانیم یکی از فروعات دین ما حج است. که با مراجعه به ادعیه و روایات عظمت این عمل عبادی روشن می شود که در ادامه چند مورد از آن را ذکر می کنیم. غرض اینکه چنین عمل با قداست و عظمتی در سرزمین مکه انجام می شود و این خود حاکی از آن است که تا چه اندازه این زمین از شرف و بزرگی برخوردار است، که چنین عمل مهم و عظیمی در آن سرزمین انجام می شود.
امیر المومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه کعبه را اینگونه توصیف می فرمایند: «خداوند سبحان كعبه را نشانه فروتنی آدمی در برابر بزرگی خود و اعتراف به عزّت خويش قرار داد. و از ميان آفريدگان خود شنوايان و اطاعت كنندگانی را برگزيد كه دعوت او را اجابت و سخن او را تصديق كرده و در جاهايی كه انبياء ايستاده اند، قرار گرفتند، و خود را به فرشتگانی كه به دور عرش می گردند شبيه ساخته اند. اينان سود های فراوانی در اين تجارتخانه عبادی می برند و برای رسيدن به وعده آمرزش نزد خداوند می شتابند.
خداوند، كعبه را پرچمی برای اسلام و حرم امنی برای پناهندگان به آن قرار داد و رفتن به سوی آن و حج گزاردن و شناخت و اَدای حق آن را واجب کرد و بندگان را به زيات آن فرا خواند».[6]
و در بیان عظمت معنوی حج به یک روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اکتفاء می کنیم.
شخصی به رسول اكرم (صلی الله عليه و آله) و سلم عرض كرد: من به قصد حج از شهر خارج شدم، ولی به آن موفق نشدم، ليكن من مردی ثروتمندم. اكنون بفرماييد با ثروتم چه كنم تا به پاداشی مانند پاداش حج گزاران نايل آيم؟
رسول خدا (صلی الله عليه و آله) و سلم فرمود: «به كوه ابو قبيس بنگر. اگر به اندازه اين كوه طلای سرخ داشته باشی و آن را در راه خدا انفاق كنی هرگز به پاداش حج گزاران، دست نخواهی يافت.
سپس آن حضرت فرمود: حج گزار چون مقدمات سفر خود را آماده كند چيزی بر نمی دارد و چيزی نمی نهد مگر آنكه خداوند ده حسنه براي او ثبت و ده سيّئه از او محو می كند و ده درجه او را بالا می برد. پس چون بر مركب خود سوار شود، مركبش گامی برنمی دارد و گامی نمی نهد مگر آنكه خداوند باز برای او چنان می كند.
پس چون به گرد كعبه طواف كند از گناهانش بيرون می آيد و چون بين صفا و مروه سعی كند از گناهانش به درمی آيد و چون در عرفات توقّف كند از گناهانش خارج می شود و چون در مشعرالحرام توقّف كند از گناهانش برون می آيد و چون رمی جمره كند از گناهانش خارج می شود.
آنگاه فرمود: تو كجا می توانی به پاداش حج گزار، دستيابی».[7]
این دو روایت قطره ای بود از عظمت سرزمین وحی و اعمال حج که در آن برگزار می شود. و اینها را عرض کردیم تا معلوم شود به چه خاطر حسین بن علی (علیه السلام) نمی خواستند در مکه خونی ریخته شود و لذا با کاروان خود به جایی رحلت کردند که به تعبیر امیرالمومنین: «مصارع عشاق شهدا. قربانگاه شهدای عاشق» [8] بود.
جایی که امام حسین (علیه السلام) نخواستند خونشان ریخته شود و حرمت خانه خدا را نگاه داشتند، امروزه تولیتش به دست خائنانی افتاد که خود را خادم الحرمین می دانند و با سنگدلی و وقاحت فراوان جان چند هزار حاجی بی گناه را می گیرند که در آستانه اولین سالگردشان قرار داریم.
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات