تاريخ يعني بعد زماني تبليغ را نميتوان از تاريخ حيات انسان تفکيک نمود. تبليغات با نقطهي آغازين خلقت انسان و هبوط آدم بر زمين پيوند دارد. چرا که انسان از يکسو داراي فکر و اعتقاد است و از سوي ديگر مصالح حياتي ويژه دارد که اين دو اشکال گوناگون شخصيت مادي و معنوي او را تشکيل ميدهند. بعلاوه که ميل به نمود و عشق و بقاي شخصيت و دفاع از مصالح فردي و اجتماعي از فطرياتي است که از خصيصه «حب ذات» سرچشمه ميگيرد. با توجه به اين مقدمه کوتاه طبيعي است که انسان براي منتقل کردن تفکرات و معتقدات، يعني: بخشي از وجود خويش و ديگر ايدهها و سمبلها که با مصالح زندگياش گره خورده تلاش کند و در راه گسترش آنها که نماد «شخصيت ادبي» اوست از هر وسيله ممکن ياري جويد. اين همان «تبليغ» است. يعني: رساندن و منتقل کردن افکار و عقايد و بازگو کردن ايدهها براي ديگران و سعي در گسترش آنها جاودانه ساختن فرد از اين طريق …
بعبارت خلاصه تر، تبليغ از حيات فکري و ادبي و مصالح حياتي انسان سرچشمه ميگيرد و از آن جدا شدني نيست و عليرغم تحول و تطور وسائل ارتباطي و خبر رساني و تبليغ که در روند زمان نشيب و فراز فراوان داشته و دارد، اصل تبليغ با اهدافي گوناگون ثابت و هميشگي است. از اين خصيصه عمومي که بگذريم، پاي معتقدات مذهبي در مسئله تبليغ به نحو ديگري به ميان ميآيد. چرا که در دين، رساندن پيام الهي، به عنوان يک تکليف مطرح است و بر اين اساس و با توجه به اينکه دين و عقايد مذهبي نيز همواره ملازم با انسانها بودهاند نتيجه ميگيريم که، تبليغ در چارچوب اديان و مذاهب پا به پاي سير تکاملي انديشهها و معتقدات انساني، بخشي از فعاليتهاي مذهبي را به خود اختصاص داده است.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات