فرم در حال بارگذاری ...
موضوعات: "مذهبی" یا "خاندان عصمت" یا "کتاب آسمانی" یا "ماه مبارک رمضان" یا "شب های قدر" یا "محرم الحرام"
چکیده:
امام رضا (علیه السلام) در زمینه ی اقتصاد اجتماعی همواره در رعایت حال فقرا و خدمت رسانی به نیازمندان پیش قدم بودند و با مفاسد اقتصادی چون اسراف و زراندوزی مبارزه می کردند و کار و تلاش و تولید را سرلوحه ی پیشرفت اقتصادی می دانستند. ایشان در دوران ولایت عهدی با کارهایی از قبیل ساخت مسجد و حمام، احداث چاه و قنات، و سعی در تقلیل مالیات ها گام بلندی در رفع نیازِ نیازمندان برداشتند.
مقدمه:
این مقاله در ادامه ی سبک زندگی اقتصادی امام رضا (علیه السلام)، به بررسی سبک زندگی اقتصادی ایشان در زمینه ی اجتماعی پرداخته و آثار اقتصادی در مقاله دیگری ارائه خواهد شد. هدف از این پژوهش بیان راهکارهای عملی و الگوبرداری از سیره رضوی در اقتصاد اجتماعی می باشد. سبک زندگی و آموزه های اقتصادی حضرت رضا (علیه السلام) می تواند سرلوحه ی زندگی شخصی و اجتماعی مسلمانان و شیعیان شود و با استفاده از سیره و سخن آن حضرت و الگوگیری از روش زندگی ایشان، راهکارهای مؤثری در سبک زندگی اقتصادی خویش داشته باشیم. هدف از ارائه ی این پژوهش بررسی سیره اقتصادی امام رضا (علیه السلام) در بُعد اجتماعی می باشد.
1. سازندگی و خدمت رسانی
اسناد تاریخی نمونه های بسیاری از خدمات و کمک رسانی ها و سازندگی های امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را ذکر می کند. از جمله: احداث مسجد، ساختن حمام، حفر چاه، احداث قنوات.
ایشان گاهی با دست مبارک خویش در احداث آن موارد مشارکت می کردند و گاهی به هدایت و تشویق سایر افراد می پرداختند. در جریان سفر خراسان، وقتی وارد نیشابور شدند، در محله ای حمام و حوض عمومی ساختند. 1(عطاردی، مسند امام رضا، ج1، ص58)
اسناد تاریخی نمونه های بسیاری از خدمات و کمک رسانی ها و سازندگی های امام رضا (علیه السلام) را ذکر می کند. از جمله: احداث مسجد، ساختن حمام، حفر چاه و …
2. رعایت امور اقتصادی نسبت به فقرا
امام رضا (علیه السلام) حامی بی پناهان و سرپرست افتادگان بود. ایشان با شیوه های گوناگون به صورت محرمانه با واسطه ها و گاهی در نیمه شب های تاریک به خانه ی نیازمندان می رفتند و به زندگی آنها می رسیدند.
زمانی که فردی بدهکار می شد و طلبکار بر او سخت می گرفت، امام رضا (علیه السلام) در این شرایط یا به پرداخت بدهی او اقدام می کرد و یا او را ضمانت می کرد تا بدهکار را از آن مخمصه نجات بخشد. 2(ر.ک: حرعاملی، وسائل الشیعه، کتاب التجاره)
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی به کسانی که از پرداختن حقوقی که در اموالشان است به تهی دستان و بینوایان، خودداری می ورزند، چنین هشدار داده است:
«صاحب نعمت در خطر است، پرداختن حقوق خدا در آن نعمت بر او واجب است؛ به خداى سوگند که خداوند بزرگ نعمت هایى به من مى دهد؛ و من پیوسته در این باره بیمناکم - و دستش را به نشانه ی اظهار تأسّف تکان داد - تا آن گاه که از عهده ی حقوقى که خدا بر من واجب کرده است درآیم.»3 (کلینی، الکافی، ج4، ص399)
3. تقلیل میزان مالیات
در اسلام، چنان چه زکات دریافتی توسط حکومت اسلامی کفاف مخارج کشور و لشکر را ندهد، قوانین و ضوابط مالیات درخصوص اصناف اقتصادی وضع می شود و مردم علاوه بر پرداخت زکات، ملزم به پرداخت مالیات نیز خواهند شد. اگرچه افرادی سعی داشته اند کانال هایی برای گریز از پرداخت مالیات پیدا کنند، لیکن از سوی دیگر دریافت مبالغ سنگین مالیات از سوی برخی دولت ها برای مردم به ویژه قشر مستضعف و آسیب پذیر، کمرشکن بوده است.4 (جعفر نژاد، آثار حضور و برکات امام رضا (علیه السلام) در ایران، ص85 و 84) بنی عباس و از جمله مأمون برای اخذ مالیات سنگین، افراد ستمکار و زورگو را که ذره ای رأفت و مروت نداشتند، به نقاط مختلف اعزام می کردند. آنها برای آنکه روستاییان ایران نتوانند از پرداخت مالیات بگریزند و به جای دیگری پناه ببرند، بر گردن آنها گردن آویز سُربی می بستند. 5(فشاهی، مقدمه ای بر سیر تفکر در قرون وسطی، ص169) امام رضا (علیه السلام) با استفاده از موقعیت مناسبی که فراهم آمده بود، تلاش کردند که بار وظایف مالیاتی رعایا سبک تر شود و میزان خراج محصول تقلیل یابد و سایر عوارض و مالیات هایی که مطابق شریعت اسلام نبود، لغو کردند.6 (جعفر نژاد، همان، ص85)
امام رضا (علیه السلام) با استفاده از موقعیت مناسبی که فراهم آمده بود، تلاش کردند که بار وظایف مالیاتی رعایا سبک تر شود و میزان خراج محصول تقلیل یابد و سایر عوارض و مالیات هایی که مطابق شریعت اسلام نبود، لغو کردند.
آورده اند: شیعه ای که به نجاشی، حاکم اهواز و فارس، از بابت خراج، بدهی زیادی داشت و امکان پرداخت نیز برایش نبود، از امام رضا (علیه السلام) خواست تا برای نجاشی نامه ای بنویسد و از وی درخواست بخشش بدهی او را بکند که امام (علیه السلام) چنین کرد و او نیز بخشید. 7(طوسی، تهذیب الأحکام، ج6، ص333)
4. کار و تلاش
کار و کوشش، قانون عام آفرینش برای شکوفایی اقتصادی و دست یابی به اهداف و آرزوهای بلند است. هر که این قانون را به درستی به کار گیرد، دنیای او رونق می گیرد. از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، ارزش معنوی کار چنان است که مقام کارگر را فراتر از مقام مجاهد فی سبیل الله می داند و می فرماید: «آن که با کار و کوشش، در جستجوی مواهب زندگی برای تأمین خانواده ی خویش است، پاداشی بزرگ تر از مجاهدان راه خدا دارد.»8 (ابن شعبه، تحف العقول، ص445)
5. قناعت
شیوه قناعت در واقع، همان پیدا کردن راه میانه است. بهره بردن از شیوه قناعت، علاوه بر آن که خانواده را از افتادن در چاله فقر نگه می دارد، اهرم کار سازی است در جهت شکوفایی استعدادها و خلق ابتکارات. در این رابطه به حدیثی قدسی از امام رضا (علیه السلام) می نگریم که فرمود:
«خداوند می فرماید: تو به آن چه روزیت کرده ام خوشنود باش تا از بی نیازترین مردم باشی و من روایت می کنم که هر کس قناعت پیشه داشت سیر است و هر که قانع نباشد سیر نمی شود.» 9(نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص225)
از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، ارزش معنوی کار چنان است که مقام کارگر را فراتر از مقام مجاهد فی سبیل الله می داند.
حضرت امام رضا (علیه السلام)، همواره پیروانشان را به رضایت به رزق اندک توصیه می کردند و از فرمایشات ایشان است: «هر کس به رزق و روزی کم از خدا راضی باشد، خداوند از عمل کم او راضی باشد.» 10(شهید اول، چهل حدیث، ص30)
6. مبارزه امام رضا (علیه السلام) با مفاسد اقتصادی
6-1. زراندوزی
زراندوزی و گردآوری بی حساب مال، یکی از عوامل ایجاد شکاف طبقاتی بین جامعه است. امام رضا (علیه السلام) در کلام گهربارشان به ریشه های زراندوزی و بررسی زراندوزان از منظر روان شناختی اشاره کرده، انگیزه های زراندوزی را چنین بیان می فرماید:
«مال جمع نمی شود مگر با پنج خصلت: بخل شدید، آرزوی دراز، حرص غلبه کننده، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا بر آخرت.» 11(شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص282)
بی گمان مال اندوزی نکوهیده که انگیزه هایی شیطانی دارد، موجب درآمدهایی است که از راه های ظلم، استثمار، احتکار، تولید جنس بی کیفیت، غصب، رباخواری و مانند آنها به دست آمده، نه از راه تولید و سرمایه گذاری های سازنده و کسب های حلال. 12(حکیمی، فرازهایی از سخنان امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص98)
امام رضا علیه السلام: مال جمع نمی شود مگر با پنج خصلت: بخل شدید، آرزوی دراز، حرص غلبه کننده، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا بر آخرت.
6-2. اسراف
اسراف، عامل اصلی فقر و تهی دستی به شمار می رود. از دیدگاه عرفانی، نعمت های پروردگار ادراک و شعور دارند و آن گاه که بی توجهی فرد را به خود حس کنند، رخت بر می بندند و فرد را از نعمت ها محروم می کنند. در مقابل، اگر از انسان توجه، احترام و ارزش ببینند، نه تنها مهمان سفره زندگی او خواهند شد، بلکه نعمت های دیگر را نیز به سوی خویش فرا می خوانند. در نتیجه، نعمتی بر نعمت های شخص افزوده می شود.
امام رضا (علیه السلام) تباه سازی اموال را پدیده ای ناپسند می داند، دوستان و پیروان خویش را از این پدیده ی نامبارک باز می دارد و می فرماید: «خداوند، تباه سازی اموال را دشمن می دارد.» 13(کلینی، همان، ج5، ص301؛ ابن شعبه، همان، ص804)
ایشان همچنین می فرماید: «اگر مردم حد میانه را در خوراک رعایت می کردند، بدن هایشان پایدار و سالم می ماند.» 14(مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص142)
بنابراین حدّ میانه و اعتدال در همه ی امور زندگی از منظر امام مرز بین خست و اسراف است و تعادل در زندگی مورد پسند و قبول امام رضا (علیه السلام) می باشد.
یکی از سالم ترین برنامه های اقتصادی در امور زندگی، میانه روی و دوری کردن از اسراف است، به کار بردن این شیوه به سالم ماندن خانواده بسیار کمک می نماید.
اسراف، عامل اصلی فقر و تهی دستی به شمار می رود.
نتیجه
امام رضا (علیه السلام) در زمینه ی اقتصاد اجتماعی همواره در رعایت حال فقرا و خدمت رسانی به نیازمندان پیش قدم بودند و با مفاسد اقتصادی چون اسراف و زراندوزی مبارزه می کردند و کار و تلاش و تولید را سرلوحه ی پیشرفت اقتصادی می دانستند. ایشان در دوران ولایت عهدی با کارهایی از قبیل ساخت مسجد و حمام، احداث چاه و قنات، و سعی در تقلیل مالیات ها گام بلندی در رفع نیازِ نیازمندان برداشتند. سیره و سبک زندگی امام رضا علیه السلام راه گشای مشکلات زندگی است و اگر مؤمنین در زندگی به این الگوهای الهی تمسک کنند بسیاری از مشکلات اقتصادی در جامعه اسلامی ریشه کن خواهد شد.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
چکیده:
مسأله اقتصاد، به عنوان یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. به طور کلی نظام اقتصاد اسلامی، عبارت است از مجموعه قواعد کلی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی.
در سیره ی اقتصادی امام رضا (علیه السلام) مشاهده می شود که ایشان در زندگی فردی و خانوادگی خویش همواره راه میانه روی را می پیمودند، ایشان مسئولیت مدیریت اقتصاد خانواده را بر دوش سرپرست خانواده دانسته و ایشان را بر توسعه دادن در هزینه های خانواده تشویق می نمودند.
واژگان کلیدی: اقتصاد، اقتصاد فردی، اقتصاد خانوادگی، سبک زندگی، امام رضا (علیه السلام)
مقدمه:
این مقاله سبک زندگی اقتصادی امام رضا (علیه السلام) را بیان می نماید. آموزه های به جای مانده از امام رضا (علیه السلام) هم چون منشوری است با زوایای گوناگون که اخلاق، عرفان، اقتصاد، اجتماع و آنچه مورد نیاز انسان هاست و زمینه ی خوشبختی آنها را در دنیا و آخرت فراهم می آورد، در آن می درخشد.
در این مقاله به بررسی سبک زندگی اقتصادی امام رضا (علیه السلام) در زمینه های زندگی فردی و خانوادگی پرداخته، و زمینه های اجتماعی و آثار اقتصادی در مقالات دیگری ارائه خواهد شد. هدف از این پژوهش بیان راهکارهای عملی و الگوبرداری از سیره رضوی است باشد که با استفاده از سیره و سخن آن حضرت به کمال انسانی خود نزدیک تر شده و دنیا و آخرت خود را آبادتر نماییم.
نظام اقتصاد اسلامی، عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی.
نظام اقتصاد اسلامی، عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی.
1. تعریف اقتصاد
علم اقتصاد، عبارت است از دانشی که به تخصیص بهینه کالاها و فرآورده ها می پردازد. به عبارت دیگر، علمی است که به تفسیر حیات اقتصادی و پدیده های آن و ارتباطشان با عوامل کلّی آنها اهتمام می ورزد.1 (جهانیان، امنیت اقتصادی، ص141)
مسأله اقتصاد، یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشر است و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. «اقتصاد اسلامی» یک لفظ مشترک است و ابعاد مختلفی دارد. هر یک از صاحب نظران و متفکران مرتبط با این حوزه دینی و فکری، بر اساس بینش و گرایش هایی که داشته اند به نحوی بر دامنه ابعاد آن افزوده اند.
به طور کلی نظام اقتصاد اسلامی، عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی. بنابراین، اقتصاد اسلامی هم دارای مکتب و نظام اقتصادی است و هم ماهیت علمی دارد و بر اساس این ویژگی ها جوامع اسلامی می توانند با تکیه بر معارف غنی اسلام به حل مشکلات امروز اقتصادی همت گمارند.2 (صدر، اقتصادنا، ص120و121)
مسأله اقتصاد، یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشر است، اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد.
اسلام به عنوان یگانه مکتب انسان ساز، توجه خاصی به رفع حوائج مادی انسان دارد و الگوهای خاصی برای روابط نهادهای مختلف اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته است. از این منظر، در جامعه انسانی، هدف و انتظار از تحکیم بنیادهای اقتصادی، تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی و نفع پرستی نیست؛ بلکه انتظار، رفع نیازهای اساسی انسان در جریان رشد و تکامل مادی و معنوی او و رسیدن به اهداف غایی خلقت و ریشه کن کردن فقر و محرومیت است.3 (ر. شکیبانی، جلوه های جهاد اقتصادی در اندیشه امام رضا (علیه السلام)، ص25)
امام رضا علیه السلام: تا آن جا که به مروت تان لطمه ای وارد نسازد و به اسراف نیانجامد از خواستنی های این دنیا برای خود بهره بگیرید.
2. اقتصاد شخصی امام رضا (علیه السلام)
2-1. سفره داری
سفره داری امام رضا (علیه السلام) همانند اجداد بزرگوارشان، یکی از سخاوت ها و آداب معصومین (علیهم السلام) به شمار می رود.
احمد بن محمد برقی از پدرش معمر بن خلاد می¬گوید: «هرگاه امام رضا (علیه السلام) طعام میل می کرد کاسه بزرگی در نزدیکی سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع او مقداری بر می داشت و در آن کاسه می گذاشت، پس امر می فرمود که بر مساکین پخش کنند.»4 (قمی، منتهی الامال، ج2، ص317)
2-2. ولیمه
ولیمه و گستردن سفره و غذا دادن به دیگران در هنگام مراسم ازدواج و عروسی، از شیوه های مطلوب و پسندیده و نشانه کرامت و بزرگواری است، ولی اگر به سه روز برسد، حالت ریا و خودنمایی پیدا می کند. 5(برقی، المحاسن، ص 417)
امام رضا (علیه السلام) فرموده است: «از جمله سنت های اسلامی به هنگام ازدواج، اِطعامِ طَعام است».6 (ابن شعبه، تحف العقول، ص 523)
ولیمه و گستردن سفره و غذا دادن به دیگران در هنگام مراسم ازدواج و عروسی، از شیوه های مطلوب و پسندیده و نشانه کرامت و بزرگواری است.
ولیمه و گستردن سفره و غذا دادن به دیگران در هنگام مراسم ازدواج و عروسی، از شیوه های مطلوب و پسندیده و نشانه کرامت و بزرگواری است.
در مورد ولیمه ذکر دو نکته ضروری است:
اول) از اسراف و ریخت و پاش های بی جا باید جداً احتراز شود.
دوم) در کنار سفره های ولیمه نباید صرفاً افراد مرفه و ثروتمند حاضر شوند و افراد فقیر و نیازمند از آن محروم گردند. 7(فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 3، ص96)
2-3. مراقبت از اموال
امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) فرمود: «مراقبت شخص نسبت به مال و دارایی، رسیدگی به وسیله سواری، و خوش رفتاری با زیردستان از جوانمردی است، چنان که این امور دشمن را هم فرو می نشاند.» همچنین در ادامه این حدیث امام (علیه السلام) می فرماید: «تا آن جا که به مروت تان لطمه ای وارد نسازد و به اسراف نیانجامد از خواستنی های این دنیا برای خود بهره بگیرید.»8 (نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص223)
دقت در محورهای آموزشی این حدیث در برگیرنده اصول خوشبختی و ترسیم کننده چارچوب زندگی سالم و موفقی برای شخص مسلمان است. این اصول عبارتند از:
الف– داشتن پیوند مسئولانه با خانواده و زیردستان.
ب– داشتن پیوند دو سویه به دنیا و عقبی در مشی زندگانی.
ج- التزام به کار و تلاش برای توسعه در زندگی به منظور توفیق در اداره امور خانواده و افراد تحت تکفل.
د- مراقبت و مواظبت کامل برای در نگذشتن از مرز اعتدال؛ چنان که بتواند بین اوج جوانمردی و قعر اسراف، مشی سالمی در زندگی داشته باشد.
مراقبت شخص نسبت به مال و دارایی، رسیدگی به وسیله سواری، و خوش رفتاری با زیردستان از جوانمردی است.
فرم در حال بارگذاری ...
برکه السباع، حکایت زینب کذّابه است که شیعه و سنی نوشته اند و زینب زنی بود که در خراسان خود را به زینب علویّه شهرت داده بود و می گفت که من از اولاد فاطمه ام و چون حرف را به نزد امام علیه السلام گفتند، فرمود: حال و نسبش معلوم نیست.
آن زن نزد حاکم حاضر شده گفت: اگر علی بن موسی الرضا نفی نسب من می کند، من هم نفی نسب او می کنم! حاکم کسی را به نزد امام علیه السلام فرستاده گفتگوی آن زن را به آن حضرت اعلام نمود. امام علیه السلام فرمود: که من فردا به دیدن حاکم خواهم آمد و صحت نسب من به او ظاهر خواهد شد. و این حاکم را خانه ای وسیع بود که اقسام (سباع) درندگان و جانوران را در آنجا بمنظور ترساندن مجرمان نگه می داشتند و آن را «بِرکهُ السِّباع» نامیده بودند. هنگامی که به نزد سلطان حاضر شدند، حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: که گوشت اولاد فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام را حق تعالی بر وُحوُش و سِباع حرام کرده است، اگر این زن یقین می داند که از اولاد ایشان است به این «برکه» درآید تا صدق کلامش بر خاص و عام ظاهر گردد.
آن زن گفت: تو نیز این دعوی می کنی اول تو در «برکه» داخل شو! آن حضرت برخاسته متوجه «برکه» شد. سلطان و خواص و عوام او را منع نمودند. فرمود: نگران من نباشید، در را باز کرده به درون برکه رفت. یک یک سباع را دست بر پشت و سر و گردن می مالید و هر یک از آن جانوران سر به پای آن حضرت می مالیدند و تواضع می کردند و بر دور حضرت می گشتند؛ تا همه جانوران را دید و از همه اطاعت و انقیاد ظاهر شد. سلطان و خَدَم و حَشَم تماشا می کردند و تعجب می نمودند. چون آن حضرت بیرون آمد، آن زن از گفته ی خود پشیمان شد و در رفتن «برکه» تعلّل می ورزید. سلطان به خادمان امر نمود که گوش به حرف او نکرده او را به برکه داخل نمایند که اگر علوی است این درندگان یقین که با او نیز به همان طریق رفتار خواهند کرد. چون داخل برکه اش نمودند سِباع از هر طرف به دنبالش آمده پاره پاره اش کردند و در طرفه العینی چنان او را از همدیگر ربودند که خونش بر زمین نچکید و به زینب کَذّابه مشهور شد.
برگرفته از کتاب حدیقه الشیعه، مقدس اردبیلی
فرم در حال بارگذاری ...
آنکه در اخبار فقه شیعه تتبع کند خواهد دید روایتهای رسیده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهی و کلامی مجموعه ای گسترده و متنوع است و برای همین است که مذهب شیعه را مذهب جعفری خوانده اند. گشایشی که در آغاز دهه سوم سده دوم هجری پدید آمد موجب شد مردم آزادانه تر به امام صادق (ع) روی آورند و گشودن مشکلات فقهی و غیر فقهی را از او بخواهند.
ابن حجر در باره حضرتش نوشته است: مردم از علم او چندان نقل کردند که آوازه آن به همه شهرها رسید. امامان بزرگ چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان بن عیینه، سفیان ثوری، ابو حنیفه، شعبه و ایوب سختیانی از او روایت کرده اند. (1)
دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از ابو عبد الله روایت دارند نقل نکرده اند، و هیچ یک از آنان متعلمان و شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشته اند، و روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را چهار هزار تن نوشته اند. نشانه آشکار امامت او خردها را حیران می کند و زبان مخالفان را از طعن و شبهت لال می سازد. (2)
ذهبی از ابو حنیفه آورده است: فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم. (3)
و چنان که نوشته شد، مالک گفته است از فضل و علم و پارسایی از اوبرتر ندیده است. سخن مالک بن انس که یکی از چهار پیشوای مذهبهای اهل سنت و جماعت است در باره امام صادق (ع) نوشته شد، ابو حنیفه را نیز با آن حضرت دیدار یا دیدارها بوده است.
زبیر بکار نویسد: ابو حنیفه را با امام صادق ملاقاتها دست داده است.
او در دادن فتوا بیشتر به رای و قیاس عمل می کرد و کمتر به روایت. و از عبد الله بن شبرمه که در سال 120 هجری قضاوت کوفه داشت روایت کند: من و ابو حنیفه بر جعفر بن محمد (ع) در آمدیم. بر او سلام کردم و گفتم این مردی از عراق است و او را فقه و علمی است. جعفر گفت: گویا اوست که دین را به رای خود قیاس می کند. سپس رو به من کرد و گفت: او نعمان پسر ثابت است و من تا آن روز نام او را نمی دانستم. ابو حنیفه گفت: آری. جعفر بدو گفت: از خدا بترس و در دین قیاس مکن که نخست کس که قیاس کرد شیطان بود. خدا او را فرمود آدم را سجده کن گفت من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفریده ای. (4) سپس پرسید: قتل نفس مهمتر است یا زنا؟ -قتل نفس! -چرا قتل نفس با دو گواه ثابت می شود، زنا با چهار گواه؟ با قیاس چه می کنی؟ روزه نزد خدا بزرگتر است یا نماز؟ -نماز! -چرا زن چون عادت می بیند روزه را باید قضا کند و نماز را نه؟ … بنده خدا از خدا بترس و قیاس مکن. (5) آنچه متتبع از خواندن کتابهایی که در باره ابو حنیفه نوشته شده و در آن از امام صادق (ع) سخن به میان آمده در می یابد، این است که ابو حنیفه هر چند خود را فقیهی بزرگ می دانست، امام صادق را حرمت می داشته است و ظاهرا بلکه مطمئنا عبارتی را که مؤلف روضات الجنات از او آورده که «من داناتر از جعفر بن محمد هستم چرا که مردانی را دیدم و از آنان حدیث شنیدم و جعفر بن محمد صحفی است » (6) سخن ابو حنیفه نیست و گفته عبد الله بن حسن پدر محمد نفس زکیه است. چنان که در روضه کافی آمده است:
عبد الله بن حسن کسی را نزد ابو عبد الله (ع) فرستاد و گفت: بدو بگو ابو محمد می گوید من از تو شجاع تر، بخشنده تر، و داناترم. امام به پیام آورنده گفت: اما شجاعت نه، چرا که هنوز حادثه ای پیش نیامده تا شجاعت یا ترس تو در آن معلوم شود. اما سخاوت او، از یک سو مال را می گیرد و در جایی که نباید مصرف می کند. اما علم، پدرت علی بن ابی طالب هزار بنده آزاد کرد نام پنج تن از آنان را بگو، پیام آورنده رفت و بازگشت و گفت: می گوید تو صحفی هستی (علم را از صحیفه های پدرانت در می آوری) . امام گفت: بدو بگو آری به خدا صحف ابراهیم و موسی و عیسی که از پدرانم به ارث برده ام. (7)
امام صادق در آغاز حکومت عباسیان سفری به عراق کرده و روزی چند را در حیره به سر برده است محدث قمی در منتهی الآمال نوشته است این سفر در حکومت سفاح بوده است ولی از برخی سندها معلوم می شود او در خلافت منصور به عراق رفته است. و منصور خود او را به عراق خواسته است. در این سفر بوده است که امام صادق را با ابو حنیفه ملاقاتی دست داده؟ و یا هنگامی که ابو حنیفه به مدینه رفته است. می توان گفت ملاقات او با آن حضرت یک بار نبوده و در عراق و حجاز با او دیدار کرده است.
ابن شهر آشوب از حسن بن زیاد روایت کند از ابو حنیفه پرسیدند: فقیه ترین کس که دیده ای کیست؟
جعفر بن محمد چون منصور او را خواست، پی من فرستاد و گفت: مردم فریفته جعفر بن محمد شده اند چند مسئله دشوار برای پرسش از او آماده کن. من چهل مسئله فراهم کردم. منصور جعفر بن محمد را که در حیره به سر می برد به مجلس خود خواست. من نزد منصور رفتم و جعفر را دیدم بر دست راست او نشسته است. هیبت او بیش از منصور بر دلم راه یافت منصور به من رخصت نشستن داد. پس گفت: این ابو حنیفه است! -او را می شناسم.
منصور گفت: مسائلی را که در خاطر داری به ابو عبد الله بگو.
من یک یک را می گفتم و او پاسخ می داد که شما چنین می گویید، مردم مدینه چنین می گویند و ما چنین می گوییم در مسائلی گفته شما را می پذیریم و در مسائلی گفته آنان را، و گاه رای ما مخالف شما و آنان است تا آنکه هر چهل مسئله را گفتم و او هیچ یک را بی پاسخ نگذاشت. سپس ابو حنیفه گفت: آیا داناترین مردم داناتر آنان به اختلاف (آراء) نیست؟ (8)
هنگامی که امام صادق در حیره به سر می برده است، مردم چنان درخانه او گرد می آمده اند که ملاقات کننده را دیدار او دشوار بوده است. (9)
و چون خواست به مدینه بازگردد، عده ای اهل فضل از مردم کوفه، او را مشایعت کردند و در جمله مشایعت کنندگان سفیان ثوری بود. (10)
صفحات: 1· 2
ابو حنیفه امام جعفر صادق عليه السلام امامیه اهل بیت(ع) تشیع حوزه علمیه امام جعفر صادق ع شاهرود شیعه مذهب مناظره مکتب جعفری
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات