دست تا قلم به یاد تو برداشت قصد قربت کرد.. وضو گرفت به آب دو دیده، حضور دعوت کرد..
سکوت بود و سکوت،رفت و کسب رخصت کرد.. ز واژه های تلاطم شنید فرصت و بعد..
میان حجم ادب دست را به سینه گذاشت، نگاه ممتدی از نور تا شعاع حادثه خواست..
زمان . مکان . آسمان .… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات